«فَاعْلَمْ أنَّهُ لَیْسَ بَیْنَ اللّه ُ. عَزَّوَجَلَّ وَ بَیْنَ اَحَدٍ قَرابَةٌ، وَمَنْ أنْکَرَنى فَلَیْسَ مِنّى وَسَبیلُهُ سَبیلَ ابْنِ نُوحٍ.» بدان که میان خداى متعال و بندگانش خویشى و قـرابـتى نیـست، و کسى که مرا انکار کند از من نیست و راه او راه پسر نـوح است.
حق الناس یا مظالم بدهی مالی است که بر عهده برخی افراد آمده که بدون اجازه صاحبش بصورت عمد ویا غیر عمد تصرف کرده است. اگر مقدار و صاحب آن شناخته شده ، باید آنر به او بر گرداند واگر مقدارش نامعلوم ولی صاحبش معلوم است لازم است با صاحب مال مصالحه صورت گیرد واگر صاحب مال مشخص نیست با دفتر مرجع تقلید خود تماس گرفته تا ایشان مقدارش را با مصالحه معین نماید.
دعا تقاضای خداوند سبحان و ایجاد ارتباط با اوست. در دعا انسان با خدا، راز و نیاز دارد و از او درخواست کمک و همکاری برای کسب فیض و سعیدتمندی می کند.
دعا و تقدس در زندگی و انسان، اثر آثار ارزشمند و در معرفت دینی، به ویژه عرفان اسلامی از اهمیت ویژه ای برخوردار است؛ تا بدانجا که عرفا آنرا یکی از ابواب کشف و شهود حقایق، برای اولیای الهی شناخته شده است.
دعا در حق دیگران و مقدم داشتن داشتن خواسته و نیاز دیگران بر روی خود کار بسیار دوستانهیده در خداوند متعال است و باید گفت که این روش دعا بسیار به نفع دعا کننده است و به خاطر آن مقدمه داشتن دیگران در دعا خداوند از او دور می گوید و روز و روز و دو برابر آن را برای دیگران تقدیم می کند.
بدون شک یکی از مهمترین بخشهای دعا برای دعا و دعا برای 40 مؤمن است. که مؤمن با این نوع عبادت نه تنها کمتر در چالهی حسادت و کینه و سوءظن و ... گیر می شود، بلکه مهربانی و کرامت با روح او قرین می شود.
گاهی انسان فقط برای خویش دعا می کند و می گوید: «قال رب افسر لی وهب لی ملکا ل ینبغی لأحد من بعد إنك أنت الوهاب؛ گفت: خداوند من را ببخش و مالكی را به من بفروشی كه در آن حقیقت شما که بسیار برکتى است. »(آیات 35 سوره ص).
گاهی نیز انسان برای خویش و دیگران طلب مظلوم را می گوید و می گوید: «والذین جاواوا من القرآن القرآن البحان بالإیمان ولا عجل فی قوبنا غلا للذین آمنوا ربنا إنك رؤوف رحیم؛ و همچنین کسانی که بعد از آنها [ مهاجران و انصار] آمده اند [و] می گویند که خداوند بر ما و بر آن برادرانمان که در ایمان آوردن بر ما پیشی گرفتند ببخشاى و در دل های ما نسبت به کسانی که ایمان آورده اند [هیچ گونه] کینه اى مؤثر خداوندا بهراستى که تو رئوف و مهربون انى ». (آیه 10 سوره حشر)
گاهی نیز انسانی را برای دیگران دعا می کند چنانکه حضرت یعقوب (ع) در آیۀ 98 سوره یوسف (ع) برای فرزندانش می گوید: «قال سوف أستغفر لكم ربی إنه هو الغفور الرحیم؛ گفت: به زودى از جانب پروردگار من برای شما آمرزش می خواهم که او صادقانه آمرزنده مهربان است ».
حضرت فاطمه زهرا (س) برای دیگران دعا می کند، ایمان حسنمجتبی (ع) پرسید چرا برای خودتان دعا نکردید؟ فرمود: «یا بنی الجار ثم الدار؛ و پسر اول همسایه پس خانه و اهل خانه».
در قرآن بیش از 20 نوع دعا از حضرت ابراهیم (ع) از جمله دعا برای فرزند در سه بخش اعتقادی و عملی و اخلاقی بیان شده است. مثبک در 124 آثار بقرا فرموده است: «وإذا أنبى إبراهيم ربك للناس إمماء قال إني جاعلك للناس إمماا قال ومان ذريتي قال لينال عهدي الذلميين؛ و چون ابراهيم به عنوان خدا وفادار و با كلامي بيرون رانده شود و هر كس آن را انجام دهد، [ابراهیم] پرسید از دودمانم [چگونه] فرمود پیمان من را به بیدادگران نمیرسد »و همچنین در بند 129 بقرا می گوید:« ربنا و فحش فیهم رسولا منهم یتلو علیهم آیاتک ویعلمهم الکتاب والحكمة ويزكيهم إنك أنت العزيز الحكيم؛ پروردگارا در میان آنها فرستاده ای از خودشان برنگیز تا آیات تو را بر آنها خواند و کتاب و حکمت را به آنها یاد دهد و پاک شود زیرا تو خود شکست ناپذیر حکیمى ».
همچنین، در بخش عملی که شامل احکام نزول است، همچنین در بند 40 اباریم آمده است: «رب اجعلنی ماملی الصلاة ومن زریتی ربنا وتقابل دعا؛ و خداوند من را برپادارده نماز و از فرزندان من نیز برکت و دعاى من را پذیرفتم» و در 128 بقرا همچنین فرمود: «ربنا واجعلنا مسلمین لك ومن ذریتنا أمة مسلمة لك وعرنا مناسكنا وتب علينا إنك أنت التواب الرحيم؛ خداوند ما را تحميل [دستور] خود قرار ده و از نسل ما امتى فرمانبردار خود [پيدر] و آداب دينى ما را ب ما نشان ده و بر ما ببخشاى که تویى توبه پذیر مهربان ».
خداوند متعال در آیۀ 77 سوره فرقان در این رابطه فرموده است: «ما یقینا بکم ربى، لولا تقاؤكم. فقد کذبتم، فسوف یکون لزماا؛ بگو: اگر خواندن و دعا نباشد، خداوند من را به شما یاد نمی دهد و عینیتی نمی کند، شما را مقدس و ارزشمند نمی داند، اما شما کافران را تکذیب کردید ] پیوسته و بر دوام خواهد بود.
خداوند در این آیه شریفه برای مخاطبان آن هیچ جایگاه و مقام در صورت وجود دارد که دعا نداشته باشد؛ بنابراین، از این کلام می فهمیده می شود که جایگاه و منزلت انسان در نزد خداوند به اندازه دعا و ارزش او به قدر اهتمام به مناجات و عبادت اوست
همچنین، خداوند متعال در سوره 43 سوره انعام فرموده است: «فلولا إذ جاحهم باءسنا، تضرعوا ولكن قست غلوبهم؛ پس اى كاش هنگامى كه سختى و ناراحتى از آنها به ما رسيدند، زكات و زارى كردند، ولى قلبشان كسانى اند كه گمراه شدند بودند که خداوند در این آیۀ شریفه هشدار می دهد که اگر کافران تضرع و زارى میكردند، خداوند از رنج و ناراحتى و عذاب و عذاب و از بین بردن آنها و از بین بردن آنها ناراحت شد.
خداوند متعال در آیۀ 186 فرموده است که: «و إذا سعلک عبادى عنى فإنى قریب اأجیب دعوة الداع إذا دع؛ تقاضا را هنگامي كه مرا خواسته است، جواب بدهم ».
و همچنین در آیۀ 60، غفر می گوید: «وقال ربکم ادعونی أستجب لكم إن الذین يستكبرون عن عبادتی سیدخلون جهنم داخرین؛ مرا بخوان تا دعوتان را برای من واپس بزنید، راستی کسانی که از من نابود می شوند و با من خدمت می کنند، وارد جهنم خواهند شد ».
همچنین در آیۀ 28 سوره كاوف آمده است: «واصبر نكك معذب النظام إعيد ربهم بالغدواة والعشى، يريدون عنصر، ولاتعد عيناف عنهم؛ و خويش را با اشخاصى كه روز قيامت و شام خويش را خواندند، هنگامى كه فقط خواسته خويش را بخواهند صبر و شکیبایی و دانستن و نادیده گرفتن چشمانت از آنها برداری ».
دعا از نگاه روایت ها
امام باقر (ع) در رابطه با دعا فرموده است: «اسرع الدعاء نجحا للاجابة، دعاا اللاعب لاخیه بغشر الغیب یبدا بالدعاء لاخیه فیقول لل ملک موکل به آمین ولک مثلأ؛ سریعترین دعا برای تقدیر دعا برای برادر دینی است که هم دعا در غایب او باشد و هم اول برای او دعا کند. در این صورت فرشتش که بر او گمراه شده است، به این دعا می گوید و به دعا کننده می گوید برای تو باد دو برابرش ».
همچنین، امام جعفر صادق (ع) در این رابطه فرموده است: «دعاا المومن للمومن یدفع عن البلا و یدر علیه الرزق؛ دعا مؤمن در حق مؤمن بلا از او دور می شود و روزیش را افزایش می دهد.
اسلام به عنوان یک دین همچون سایر پدیده های اجتماعی نیاز به روش تاثیر گذار در تبیین محتوا وبرنامه هایش دارد. اما محتوا باید مسائلی را در بر داشته که علاوه بر پاسخگوئی به نیاز زمانه از سداد وبرهان خالی نباشد .استحکام متن ودر برداشتن مفاهیم ارزشمند ،دلها را متوجه آن خواهد کرد .ما معتقد هستیم اسلام به عنوان یک حقیقت، منطبق با مطالبات واقعی انسان در کسب سعادت اخلاقی ومعنوی است.
اما بهترین روش در معرفی اسلام همان است که قرآن به آن سفارش کرده: استفاده از روش حکمت امیز وموعظه وجدل احسن است(نحل/آیه ۱۲۵) .اینها روش هایی است که تمام ملل با همه ی اختلافات فکری به اصول و نتایج آن پایبند هستند.حکمت یعنی استفاده از روش عقلانی در اثبات متن و مدعا وموعظه همان طرح اصول اخلاقی متفاهم بین ملل است و اماجدال احسن یعنی پیش بردن استدلال بر اساس اصول ومبانی پذیرفته شده طرف بحث است. علاوه بر مطالب فوق نیاز مبرم به آشنائی بر دریافت ها ودرک انسان معاصر از پدیده های علمی و اجتماعی و سیاسی ،احساس میشود انسان معاصر باید دقیقا مورد مطالعه قرار گیرد ،انسان گذشته و درک زمانه او با انسان امروز و مطالبات و خواسته هایش تفاوت دارند .پویائی دین وحضور ش در جامعه و زندگی در طول عصر ها و نسل ها نیازمندجدی به درک جدید از پدیده ها و مسائل است ،ابزار و اجتهاد قدیم ،به تنهایی پاسخ پرسش های انسان معاصر را نمی دهد بلکه اجتهاد نو با تکیه بر کتاب وسنت وشناخت پدیده های جدید ،نیاز دائمی دین است
غربت چیست؟ پیامبر فرمود" اسلام در غریب ظهور کرد و در آخرالزمان نیز غریب خواهد شد. چه بسیارند مسلمانان که از اسلام جز پوسته ای وارونه بر خویش ندارند."از علی (ع) پرسیده شد:" آن زمان چه زمانی است" پاسخ گفته شد:" زمانی است که پست فطرتان همه جا را پر می کنند، بزرگواران کمیاب می شوند، روزگاری است که پادشاهان چون درندگان، تهیدستان طعمه آنان، راستی غارت می شود و دروغ فراوان می گردد. مردمانشان با زبان تظاهر به دوستی دارند اما در دل دشمن هستند. گناه همه جا را فرا می گیرد و علنی به گناه افتخار می کنند و اسلام را چون پوستینی واژگونه می پوشند"( نهج البلاغه . خطبه 108)احادیثی بی شمار از پیامبر اکرم حضرت محمد رسول الله(ع) در بحارالانوار جلد 22ص453و کنزالاعمال درباره روزگار غریبی اسلام در آخرالزمان از شیعه و اهل سنت نقل شده که در اینجا به انها اشاره می کنیم : شخصیت های بزرگ، حیله گر خوانده می شوندروزگاری خواهد آمد که دین خدا تکه تکه خواهد شد. سنت من در نزد آنان بدعت و بدعت در نزد آنان سنت باشد ، شخصیت های بزرگ در نزد آنها حیله گر خوانده می شوند و اشخاص حیله گر در نزد مردم، با شخصیت و وزین خوانده شوند .مومن در نزد آنان حقیر و بی مقدار می شود و فاسق به پیش آنها محترم و ارجمند باشد ، کودکانشان پلید و گستاخ و بی ادب و زنانشان بی باک و بی شرم و بی حیا شوند، پناه بردن به آنها خواری و اعتماد به آنان ذلت و درخواست چیزی از آنها نمودن، جامه درویشی به تن کردن و مایه بیچارگی و ننگ است .در آن هنگام خداوند ، آنان را از باران به هنگام، محروم سازد و در وقت نامناسب بر آنها ببارد . اگر در جمع آنها باشی به تو دروغ گویندزمانی بر مردم بیاید که چهره هایشان چهره های آدمیان ولی دل هایشان دل های شیاطین باشد ، بسان گرگان درنده خونریز باشند. از منکرات اجتناب نکنند، پیوسته به کارهای ناپسند خویش ادامه دهند ، اگر در جمع آنها باشی به تو دروغ گویند و اگر خبری برایشان بازگویی تو را دروغگویی شناسند و چون از آنها غایب باشی غیبتت کنند . افراد بد بر آنان مسلط شود که آنان را به انواع عذاب معذب دارند، نیکانشان دعا کنند ولی اجابت نشود.شکم هاشان خدایان آنها، و زنانشان قبله گاهشان و پولشان دین شان در جایی دیگر رسول خدا فرمود : زمانی بر مردم بیاید که شکم هاشان خدایان آنها شود، و زنانشان قبله گاهشان و پول شان دین شان شود و کالاهای دنیوی را مایه شرف و اعتبار و ارزش خویش دانند .از ایمان جز نامی و از اسلام جز آثاری و از قرآن جز درس نماند. ساختمان های مسجدهایشان آباد باشد ولی دلهایشان از جهت هدایت خدا خراب شود . به چهار بلا مبتلا شوند نخست: تجاوز به ناموسشان و دوم: هتک حرمت از ناحیه زورمندان و ثروتمندانشان ، سوم: خشکسالی، چهارم: ظلم و ستم از جانب زمامداران و قاضیان .اصحاب از سخنان آن حضرت سخت به شگفت آمدند و گفتند : یا رسول الله ! مگر آنها بت پرست هستند؟ پیامبر فرمود : آری هر پول و درهمی به نزد آنها بتی است که در حد پرستش به آن تعلق خاطر دارند .آنچنان از علما بگریزند که گوسفند از گرگ گریزداز پیامبر خدا در منابع شیعه و اهل تسنن روایت شده است که در جایی دیگر فرمود:روزگاری بیاید که مردم شان آنچنان از علما بگریزند که گوسفند از گرگ گریزد. در آن هنگام، خداوند آنها را به سه بلا دچار سازد : نخست آنکه برکت از مالشان بگیرد ، دوم: ستمگران را بر آنها مسلط سازد و سوم انکه بی ایمان از دنیا بروند .یکی از اصحاب از پیامبر پرسید: یا رسول الله دین مردم شان چگونه خواهد بود؟
پیامبر فرمود : زمانی بر مردم بیاید که هر کس دین خویش را به سختی حفظ کند . دینداری شان بسان کسی ماند که آتش در دست خود نگه دارد. از قرآن جز رسم الخطی و از اسلام جز نامی برای مسلمانان نمانددر جایی دیگر در بحارالانوار جلد52ص190 پیامبر فرمود : زمانی برسد که از قرآن جز رسم الخطی و از اسلام جز نامی برای مسلمانان نماند ، آنچنانکه گروهی به دین خدا در جهان خوانده شوند در حالی که همین گروه از هرکسی از اسلام دورتر باشند. مسجدهاشان از حیث ساختمان آباد ولی از نظر هدایت، خراب باشد.در میان مردمانشان قرآن و اهل آن در اقلیت باشند. مومنانشان در میان مردم باشند ولی در میان آنها نباشند، با مردم باشند ولی براستی با مردم نباشند ، زیرا هدایت با ضلالت همراه نیست گرچه در کنار یکدیگر باشند . به اندک نانی پیش هرکسی کرنش کننددر بحار ج 77ص369 آمده است پیامبر در اواخر عمر خود اصحاب را جمع کردند و فرمودند: زمانی بر مردم بیاید که اخلاق انسانی از آنان رخت بربندد چنانکه اگر نام یکی را بشنوی به از آن بود که آن را ببینی یا اگر او را ببینی به از آن است که او را بیازمایی. چون او را بیازمایی، حالاتی زشت و ناروا در او مشاهده کنی.دینشان پول و قبله گاهشان زنانشان شود. برای رسیدن به اندک نانی پیش هرکسی کرنش کنند نه خود را در پناه اسلام دانند و نه به کیش نصرانی زندگی کنند . بازرگانان و کاسبان شان رباخوار و فریبکار ، و.....در آن هنگام اشرارشان بر آنها چیره گردند و هر چه دعا کنند به اجابت نرسد . آنچنان به قوانین اسلامی بی اعتنا بشوند که...روزگاری خواهد امد که مردمانشان به پراکندگی مصمم باشند و از هماهنگی و اتفاق نظر و اتحاد بدور شوند. آنچنان به قوانین اسلامی بی اعتنا بشوند که گویی آنان خود پیشوای قرآن بودند نه قرآن پیشوای آنها . از حق جز نامی نزد آنها نمانده باشد و از قرآن جز خط و ورقی نشناسند. بسا یکی در درس قرآن و تفسیر وارد شود ، هنوز جا خوش نکرده از دین خارج شود . و چون در آخرالزمان دینتان دستخوش افکار گوناگون روایات جدید شود، کمتر کسی از شماست که دینش را حفظ کند. هنگامی که معیشت جز با گناه تامین نگردددر کنزالاعمال حدیث 31008 آمده است یکی از اصحاب پرسید دین خدا چگونه خواهد شد؟پیامبر(ص) فرمود : زمانی بر مردم بیاید که هیچ دیندار دینش برایش سالم نماند جز اینکه از قله کوهی بگریزد یا از سوراخی به سوراخ دیگر پناه برد چون روباه که با بچه هایش چنین کند ، و این آخرالزمان باشد .هنگامی که معیشت جز با گناه تامین نگردد ، چون این وضع پیش آید عزب بودن و تجرد حلال شود ، در آن روزگار است که مرد به دست پدر و مادرش تباه و گمراه شود و اگر پدر و مادر نداشته باشد به دست زن و فرزندش و اگر زن و فرزند نداشته باشد، چه بسا هلاکت و تباهی اش به دست خویشان و همسایگانش باشد که او را به تهیدستی و فقر سرزنش کنندو بترسانند و تکالیفی بر او نهند که وی از عهده ان بر نیاید تا گاهی که او به پرتگاه های هلاکت سقوط کند . در آخرالزمان فریبکارانی بیایند که حدیث هایی نو و روایت هایی جدید از دین بر شما بخوانندو نیز از پیامبر خدا در کتاب کنزالاعمال، حدیث 290324 روایت شده است که فرمود : در آخرالزمان دغلبازان و فریبکارانی بیایند که حدیث هایی نو و روایت هایی جدید از دین بر شما بخوانند، انچنان که نه شما و نه پدرانتان چنین حدیث هایی نشنیده باشید. پس دوری گزینید از آنها. مبدا به دام تزویر و فریب شان بیافتید . از علی بن ابی طالب(ع) درباه آخرالزمان پرسیده شد : آیا در آن زمان مومنانی وجود دارند؟ فرمود: آری . باز پرسیده شد: آیا از ایمان آنان بر اثر فتنه ها چیزی کاسته می شود؟ فرمود: نه ، مگر آن مقدار که قطرات باران از سنگ خارا بکاهد اما آنان در رنج بسر برند.امیرالمونین (ع) فرمود : زمانی بر مردم بیاید که مقرب نباشد جز به سخن چینی ، و جالب شمرده نشود جز فاجر بودن ، و تحقیر نشوند جز افراد با انصاف، در آن زمان دستگیری مستمندان زیان بشمار آید و صله رحم لطف وبزرگواری بشمار آید .(نهج/حکمت 102)امام سجاد(ع) فرمود : چون خداوند می دانست در آخرالزمان اهل فکر دقیق النظر خواهند آمد، از این جهت قل هوالله و احد و آیاتی از سوره حدید نازل کرد. بحار 60/18 بر شما باد که همچون بادیه نشینان و زنان دینداری کنید امام صادق(ع) فرمود : چون قائم ما قیام کند خداوند انچنان نیرویی به چشم و گوش پیروانش داده که به پیک و پیام اور نیازی نداشته باشند و به هرکجای جهان که باشند امام خود را ببینند و سخنش را بشنوند. بحار ۳۶/۴۵پیامبر (ص) فرمود :« این دین مدام برپا خواهد ماند و گروهی از مسلمانان از آن دفاع کنند و در کنار ان بجنگند تا قیامت بپا شود » و فرمود « در هر عصر و زمانی گروهی از امتم مدافع احکام خدا باشند و از مخالفان باکی نداشته باشند » کنزالاعمال حدیث34499و34500در جای دیگری فرمودند: « چون در اخرالزمان دینتان دستخوش افکار گوناگون گردد، بر شما باد که همچون بادیه نشینان و زنان دینداری کنید که به دل هایشان دیندارند و دین انها از الایش به افکار مصون ماند." بحار احادیثیازرسولخدا (ص) درموردآخرالزمان1.وقتی آخرالزمان فرا می رسد مرگ نیکان امت مرا گلچین می کند چنانکه شما خرماهای خوب را از طبق انتخاب می کنید.(نهج الفصاحه ، حدیث 189)2.فرصت را برای اعمال نیک بیش از آنکه فتنه هایی مانند پاره های شب تاریک پدید آید غنیمت شمارید در آن هنگام انسان صبح مومن است و شب کافر می شود شب کافر است و روز مومن می شود و دین خود را به عرض ناچیز دنیا می فروشد. (نهج الفصاحه ، حدیث 1075)3.روزگاری به مردم رخ نماید که مرد میان بی عرضگی و نادرستی مخیر شود هر که در آن روزگار باشد باید بی عرضگی را بر نادرستی ترجیح دهد. (نهج الفصاحه ، حدیث 1752.)4.فرصت را برای اعمال نیک بیش از آنکه شش چیز رخ دهد غنیمت شمارید , فرمانداری سفیهان و کثرت شرط در کار معامله و فروش منصب ها و کوچک شمردن خونریزی و بریدن با خویشاوندان و تازه رسیدگانی که قرآن را به آواز خوانند و یکی را به امامت وادارند که برای آنها تغنی کند اگر چه دانش او کمتر باشد. (نهج الفصاحه ، حدیث 1074)5.فتنه هایی خواهد بود که در اثنای آن مرد به صبح مومن باشد و به شب کافر شود , مگر آنکه خدایش به علم زنده دارد.(نهج الفصاحه ، حدیث 1734)6.پیش از رستاخیز دروغگویان پدیدار می شوند از آنها حذر کنید. (نهج الفصاحه ، حدیث 844)7.بر امت من زمانی بیاید که فقیران فراوان شوند و فقیهان کم شوند و علم بر گرفته شود و آشوب فزونی گیرد , آنگاه پس از آن زمانی بیاید که مردانی از امت من قرآن خوانند که از گلویشان بالاتر نرود , آنگاه از پس از آن زمانی بیاید که مشرک به خدا با مومن مجادله کند و سخنانی نظیر او گوید. (نهج الفصاحه ، حدیث 1755)8.دستاویزهای اسلام یکایک شکسته می شود و چون دستاویزی شکسته شد مردم به دستاویز بعدی چنگ می زنند , نخستین دستاویزی که شکسته می شود حکومت حق است و آخر آن نماز است. (نهج الفصاحه ، حدیث 2222)9.روزگاری به مردم رسد که مرد اهمیت ندهد که مال چگونه به دست آرد ؛ از حلال یا حرام. (نهج الفصاحه ، حدیث 2364)10.روزگاری به مردم رسد که یکی نماند مگر آنکه ربا خورد و اگر نخورد غبار آن بوی رسد. (نهج الفصاحه ، حدیث 2365)11.زمانی به مردم رسد که راست گو را تکذیب کنند و دروغگو را تصدیق کنند و امین را خائن شمارند و خائن را مومن پندارند و مرد بی آنکه شهادت از او خواهند شهادت دهد و بی آنکه قسم از او خواهند قسم خورد و خوشبخترین مردم فرومایه پسر فرومایه باشد که به خدا و پیغمبرش ایمان ندارد. (نهج الفصاحه ، حدیث 2366)12.دو مستی شما را خواهد گرفت مستی عیش دوستی و علاقه به نادانی در آن هنگام امر به معروف و نهی از منکر نکنند. (نهج الفصاحه ، حدیث 2032)13.اگر از آنچه من می دانستم بدانستید بسیار می گرستید و کمتر خنده می کردید , نفاق اشکار شود و امانت برخیزد و رحمت بر چیده شود و امین را متهم کنند و خیانت گر را امین شمارند و فتنه ها چون شب تاریک شما را فرا گیرد. (نهج الفصاحه ، حدیث 2323)14.روزگاری به مردم بیاید که هر که خواهد دین خود را نگه دارد چنان باشد که آتش به دست گرفته باشد.15.روزگاری به مردم بیاید که مومن از بزش خوارتر باشد. (نهج الفصاحه ، حدیث 3206)16.از علائم رستاخیز آنستکه دانش از میان برخیزد و جهالت آشکار شود و زنا رواج گیرد و شراب نوشند , مردان برونند و زنان بمانند تا حدیکه پنجاه زن یک سر پرست داشته باشند. (نهج الفصاحه ، حدیث 908) (نهج الفصاحه ، حدیث 3205) .
باتوجه به روایات نقل شده غربت وتنهایی مومن
برگشت به باورها و اعتقادات می کند درک مومنان از دنیا و آخرت آنها را نسبت به سایرین متفاوت ساخته و همین تفاوت وغلبه غیر مومنان باعث انزوا وغربتشان میشود.
دعا تقاضای خداوند سبحان و ایجاد ارتباط با اوست. در دعا انسان با خدا، راز و نیاز دارد و از او درخواست کمک و همکاری برای کسب فیض و سعیدتمندی می کند.
دعا و تقدس در زندگی و انسان، اثر آثار ارزشمند و در معرفت دینی، به ویژه عرفان اسلامی از اهمیت ویژه ای برخوردار است؛ تا بدانجا که عرفا آنرا یکی از ابواب کشف و شهود حقایق، برای اولیای الهی شناخته شده است.
دعا در حق دیگران و مقدم داشتن داشتن خواسته و نیاز دیگران بر روی خود کار بسیار دوستانهیده در خداوند متعال است و باید گفت که این روش دعا بسیار به نفع دعا کننده است و به خاطر آن مقدمه داشتن دیگران در دعا خداوند از او دور می گوید و روز و روز و دو برابر آن را برای دیگران تقدیم می کند.
بدون شک یکی از مهمترین بخشهای دعا برای دعا و دعا برای 40 مؤمن است. که مؤمن با این نوع عبادت نه تنها کمتر در چالهی حسادت و کینه و سوءظن و ... گیر می شود، بلکه مهربانی و کرامت با روح او قرین می شود.
گاهی انسان فقط برای خویش دعا می کند و می گوید: «قال رب افسر لی وهب لی ملکا ل ینبغی لأحد من بعد إنك أنت الوهاب؛ گفت: خداوند من را ببخش و مالكی را به من بفروشی كه در آن حقیقت شما که بسیار برکتى است. »(آیات 35 سوره ص).
گاهی نیز انسان برای خویش و دیگران طلب مظلوم را می گوید و می گوید: «والذین جاواوا من القرآن القرآن البحان بالإیمان ولا عجل فی قوبنا غلا للذین آمنوا ربنا إنك رؤوف رحیم؛ و همچنین کسانی که بعد از آنها [ مهاجران و انصار] آمده اند [و] می گویند که خداوند بر ما و بر آن برادرانمان که در ایمان آوردن بر ما پیشی گرفتند ببخشاى و در دل های ما نسبت به کسانی که ایمان آورده اند [هیچ گونه] کینه اى مؤثر خداوندا بهراستى که تو رئوف و مهربون انى ». (آیه 10 سوره حشر)
گاهی نیز انسانی را برای دیگران دعا می کند چنانکه حضرت یعقوب (ع) در آیۀ 98 سوره یوسف (ع) برای فرزندانش می گوید: «قال سوف أستغفر لكم ربی إنه هو الغفور الرحیم؛ گفت: به زودى از جانب پروردگار من برای شما آمرزش می خواهم که او صادقانه آمرزنده مهربان است ».
حضرت فاطمه زهرا (س) برای دیگران دعا می کند، ایمان حسنمجتبی (ع) پرسید چرا برای خودتان دعا نکردید؟ فرمود: «یا بنی الجار ثم الدار؛ و پسر اول همسایه پس خانه و اهل خانه».
در قرآن بیش از 20 نوع دعا از حضرت ابراهیم (ع) از جمله دعا برای فرزند در سه بخش اعتقادی و عملی و اخلاقی بیان شده است. مثبک در 124 آثار بقرا فرموده است: «وإذا أنبى إبراهيم ربك للناس إمماء قال إني جاعلك للناس إمماا قال ومان ذريتي قال لينال عهدي الذلميين؛ و چون ابراهيم به عنوان خدا وفادار و با كلامي بيرون رانده شود و هر كس آن را انجام دهد، [ابراهیم] پرسید از دودمانم [چگونه] فرمود پیمان من را به بیدادگران نمیرسد »و همچنین در بند 129 بقرا می گوید:« ربنا و فحش فیهم رسولا منهم یتلو علیهم آیاتک ویعلمهم الکتاب والحكمة ويزكيهم إنك أنت العزيز الحكيم؛ پروردگارا در میان آنها فرستاده ای از خودشان برنگیز تا آیات تو را بر آنها خواند و کتاب و حکمت را به آنها یاد دهد و پاک شود زیرا تو خود شکست ناپذیر حکیمى ».
همچنین، در بخش عملی که شامل احکام نزول است، همچنین در بند 40 اباریم آمده است: «رب اجعلنی ماملی الصلاة ومن زریتی ربنا وتقابل دعا؛ و خداوند من را برپادارده نماز و از فرزندان من نیز برکت و دعاى من را پذیرفتم» و در 128 بقرا همچنین فرمود: «ربنا واجعلنا مسلمین لك ومن ذریتنا أمة مسلمة لك وعرنا مناسكنا وتب علينا إنك أنت التواب الرحيم؛ خداوند ما را تحميل [دستور] خود قرار ده و از نسل ما امتى فرمانبردار خود [پيدر] و آداب دينى ما را ب ما نشان ده و بر ما ببخشاى که تویى توبه پذیر مهربان ».
خداوند متعال در آیۀ 77 سوره فرقان در این رابطه فرموده است: «ما یقینا بکم ربى، لولا تقاؤكم. فقد کذبتم، فسوف یکون لزماا؛ بگو: اگر خواندن و دعا نباشد، خداوند من را به شما یاد نمی دهد و عینیتی نمی کند، شما را مقدس و ارزشمند نمی داند، اما شما کافران را تکذیب کردید ] پیوسته و بر دوام خواهد بود.
خداوند در این آیه شریفه برای مخاطبان آن هیچ جایگاه و مقام در صورت وجود دارد که دعا نداشته باشد؛ بنابراین، از این کلام می فهمیده می شود که جایگاه و منزلت انسان در نزد خداوند به اندازه دعا و ارزش او به قدر اهتمام به مناجات و عبادت اوست
همچنین، خداوند متعال در سوره 43 سوره انعام فرموده است: «فلولا إذ جاحهم باءسنا، تضرعوا ولكن قست غلوبهم؛ پس اى كاش هنگامى كه سختى و ناراحتى از آنها به ما رسيدند، زكات و زارى كردند، ولى قلبشان كسانى اند كه گمراه شدند بودند که خداوند در این آیۀ شریفه هشدار می دهد که اگر کافران تضرع و زارى میكردند، خداوند از رنج و ناراحتى و عذاب و عذاب و از بین بردن آنها و از بین بردن آنها ناراحت شد.
خداوند متعال در آیۀ 186 فرموده است که: «و إذا سعلک عبادى عنى فإنى قریب اأجیب دعوة الداع إذا دع؛ تقاضا را هنگامي كه مرا خواسته است، جواب بدهم ».
و همچنین در آیۀ 60، غفر می گوید: «وقال ربکم ادعونی أستجب لكم إن الذین يستكبرون عن عبادتی سیدخلون جهنم داخرین؛ مرا بخوان تا دعوتان را برای من واپس بزنید، راستی کسانی که از من نابود می شوند و با من خدمت می کنند، وارد جهنم خواهند شد ».
همچنین در آیۀ 28 سوره كاوف آمده است: «واصبر نكك معذب النظام إعيد ربهم بالغدواة والعشى، يريدون عنصر، ولاتعد عيناف عنهم؛ و خويش را با اشخاصى كه روز قيامت و شام خويش را خواندند، هنگامى كه فقط خواسته خويش را بخواهند صبر و شکیبایی و دانستن و نادیده گرفتن چشمانت از آنها برداری ».
دعا از نگاه روایت ها
امام باقر (ع) در رابطه با دعا فرموده است: «اسرع الدعاء نجحا للاجابة، دعاا اللاعب لاخیه بغشر الغیب یبدا بالدعاء لاخیه فیقول لل ملک موکل به آمین ولک مثلأ؛ سریعترین دعا برای تقدیر دعا برای برادر دینی است که هم دعا در غایب او باشد و هم اول برای او دعا کند. در این صورت فرشتش که بر او گمراه شده است، به این دعا می گوید و به دعا کننده می گوید برای تو باد دو برابرش ».
همچنین، امام جعفر صادق (ع) در این رابطه فرموده است: «دعاا المومن للمومن یدفع عن البلا و یدر علیه الرزق؛ دعا مؤمن در حق مؤمن بلا از او دور می شود و روزیش را افزایش می دهد
از نظر جهان بینی الهی واقعیت جهان در چهارچوب ماده و جسم و کیفیات و انفعالات جسمانی محصور و محدود نمی باشد، بلکه دنیای حوادث، دارای تار و پودهای بیشتر و پیچیده تر است و عواملی که در پدید آمدن حوادث شرکت دارند بسی افزون تر می باشند.
علاوه بر عوامل مادی و فیزیکی، علل و عوامل دیگری که عوامل روحی و معنوی نامیده می شوند نیز در سرنوشت انسان، اجل، روزی، سلامت و سعادت و امثال این امور مؤثرند. چون از نظر جهان بینی الهی، جهان یک واحد زنده و با شعور است، اعمال و افعال بشر حساب و عکس العمل دارد. خوب و بد در مقیاس جهان بی تفاوت نیست.
مؤمنی که به خدا معرفت دارد می داند که نظام هستی قائم به اراده خداوند است و اراده الهی بر مبنای حکمت است و به مقتضای حکمت الهی امور جهان با واسطه و اسباب تحقق می یابد که این اسباب گاهی بصورت مادی و طبیعی است مانند کار کردن و... و گاهی معنوی مانند دعا کردن و می یابد که اراده خداوند بر امتحان و آزمایش انسان برای رسیدن به کمال است و طریق تکامل انسان بندگی خداوند است و از مظاهر بندگی این است که انسان فقط حاجت خود را به پیشگاه خداوند عرضه کند و از او رفع آن را بخواهد. به هر اندازه دل انسان متوجه خداوند بشود و از او بخواهد نیازش را بر طرف کند بر کمال او افزوده می شود؛ و به همین جهت اگر انسان حتی برای نیازهای مادی خود نیز به خدا توجه کند، باعث کمال او می گردد.
پس قضا دارای اسبابی است که یکی از آن اسباب دعا کردن است که با دعا کردن یکی از اسباب قضاء محقق می شود چنانچه پیامبر اکرم (ص) می فرماید: "لایرد القضاء الا الدعا ؛ قضاء را رد نمی کند مگر دعا.
البته کیفیت تأثیر امور معنوی از جمله دعا در امور مادی و مجاری علت و معلولی در کتب فلسفی اسلامی بطور تفصیلی بیان شده است.
سخن آخر اینکه، دعا در مفهوم واقعی آن یک نوع کسب قابلیت برای تحصیل سهم زیادتر، از فیض بی پایان پروردگار است و انسان بوسیله دعا، توجه و شایستگی بیشتری برای درک فیض خداوندی پیدا می کند و بدیهی است که کوشش برای تکامل و کسب شایستگی بیشتر، عین تسلیم در برابر قوانین آفرینش است نه چیزی بر خلاف آن.
بنابراین دعا نه تنها در مقابل قضای الهی نیست بلکه خود یکی از مظاهر قضا الهی قلمداد شده و لذا تاکیدات قرآن مجید و سنت معصومین علهیم السلام بر آن وارد شده است.[1]
[1]- برای توضیح بیشتر رجوع شود به: انسان و سرنوشت ، شهید مطهری ص52-130 [2]- بحار الانوار ج 90 ص294 باب 16 روایت23.
با فضیلت ترین اعمالی که برای بعد از نماز به آن سفارش شده است تسبیحات حضرت زهرا سلام الله علیها است.
پاسخ پرسش را با نقل یک روایت از ده ها حدیث که به گریه بر سید الشهدا ع سفارش شد ه
آغاز می کنیم.
يكى از این روايات، روايت "ريان بن شبيب" از حضرت ثامن الائمه امام رضا عليه السلام است. سند این روايت بسيار جالب است زيرا بيست و نه نفر از راویان آن، همگى از محدثين بزرگ و دانشمـندان عـالى مـقـام اند.
بر حسب این روایت، ریان ابن شبیب میگوید حضرت امام رضا علیه السلام به من فرمودند:
محرم، ماهى است كه اعراب جاهليت بخاطر احترامش ظلم و ستم و كشت و كشتار را در آن ماه حرام كرده بودند و اين امت با اين كه به حرمت اين ماه آشنائى و شناخت داشت، احترام پيامبر خود را رعايت نكردند و در اين ماه فرزندان پيامبر خود را كشتند و زنانشان را اسير نمودند و اموالشان را غارت كردند؛ پس خدا هرگز آنها را نيامرزد.
پـسر شبيب، اگر مى خواهى ثواب شهداى كربلا نصيبت شود هنگامى كه ياد شهداى كربلا را مى كنى بگو: كاش من هم با آنها بودم و از فوز و سعادت بزرگ بهره مند مى شدم.
پـسر شبيب، اگـر مـى خـواهى براى چيزى گريه كنى، براى حسين بن على بن ابيطالب عليه السلام گريه كن كه او را ذبح كردند همان طور كه گوسفند را ذبح مى كنند و از اهل بيت او هم هيجده نفـر را با او به شهادت رساندند كه در روى زمـين مثل و مانند نداشتند... پسر شبيب، اگر براى حسين چنان گريه كنى كه اشك هايت بر گونه هايت جارى شود خداوند همه گناهان كوچك و بزرگ ترا مى آمرزد، اندك باشد يا بسيار.
پـسر شبيب، اگر مى خواهى ثواب شهداى كربلا نصيبت شود هنگامى كه ياد شهداى كربلا را مى كنى بگو: كاش من هم با آنها بودم و از فوز و سعادت بزرگ بهره مند مى گشتم.پـسر شبيب، اگر مى خواهى كه در بهشت با ما باشى در بالاترين درجه ها و مرتبه ها پـس به حزن و اندوه مـا مـحزون و اندوهناك باش و به خوشحالى و شادى ما شاد و خـوشحال، و ولايت و دوستى ما را بپذير، كه اگر مردى سنگى را دوست خود گيرد و به او تولى جويد خدا در روز قيامت او را با سنگ محشور فرمايد.»(۱)
بر کسی پوشیده نیست که تشویق به گریه بر سید الشهدا علیه السلام صرفا بخاطر غم از دست دادن یک فرد نیست،بلکه مفهوم گریه در این مقال گریه بر فضیلت های لگد کوب شده انسانیت و فضائل اخلاقی است ،گریه بر امام حسین ع یعنی تبری جستن از همهی ظالمین در طول تاریخ و اعلام دوستی و پیوند با سر آمد مظلومان و انسانیت مجسم یعنی حسین ع.گریه نشانه عطوفت وزنده بودن دل آدمی است ،دلی که بر مظلوم نگرید مرده است .البته تعالی گریه زمانی روشنتر می شود که آدمی رادر راه مظلوم قرار دهد.
(۱) (بحارالانوار، جلد44، ص 285 و نفس المهموم، ص 26
در سه مورد اولیاء دم باید برای اعدام قاتل دیه بپردازند:
1)- در صورتی که بعضی از اولیاء دم نخواهند قصاص بکنند و بخواهند دیه بگیرند یا بعضی صغیر و بعضی دیگر کبیر باشند و چونکه قصاص یا مصالحه به مقدار دیه یا بیشتر حق همه اولیاء دم است، در صورتی که بعضی از اولیاء، تقاضای قصاص کنند باید سهم دیه اولیاء دم دیگر را، بپردازند یا اگر اولیائی دم که کبیر هستند تقاضای قصاص کنند باید سهم صغیر را دیه حساب کرده و به حسابی که دادگستری به همین منظور افتتاح کرده واریز نماین قسم دیه به اولیای قاتل پرداخت نمی شود و اصلا این دیه مقتول است نه دیه قاتل .
2)- در صورتی که مقتول یک نفر است ولی قاتل بیش از یک نفر باشد که در این صورت اگر قاتلین دو نفر باشند و اولیاء دم خواستار قصاص هر دو نفر باشند باید به اولیاء دم هر کدام از قاتلین نصف دیه یک انسان را بپردازند تا عدالت برقرار شود زیرا مقتول یک نفر بوده و الان که دو نفر قصاص می شوند باید دیه یک نفر اضافه پرداخت شود.
3)- در صورتی که قاتل مرد و مقتول زن باشد چون که دیه زن نصف دیه مرد است بنابراین اگر اولیاء دم بخواهند قاتل را اعدام نمایند باید نصف دیه مرد را به خانواده اش بپردازند.
ملاحظه می شود که تنها در این سه مورد است که اولیاء دم باید پول پرداخت کنند، اینهم برای رعایت حق و عدل است و کاملاً منطقی می باشد، اما در سایر موارد قصاص، اجرای حکم قصاص نیاز به پرداخت پول (دیه) نمی باشد. در این بحث تفصیلاتی وجود دارد که باید به کتب فقهی مراجعه شود: تحریر الوسیله ج2 کتاب القصاص ، کیفیه الاستیفاء، مساله 15و 16. فقه الثقلین فی شرح تحریر الوسیله، کتاب القصاص، ص512-526.
حال اگر اولیاء دم یا خانواده مقتول بخواهد قصاص را انتخاب كنند، حاكم میتواند در دو مورد از آنها مبلغی را بگیرد بعد قصاص را اجرا كند:
گاهی این مبلغ به خاطر اجرت اجرای كیفر و استیفای حق میباشد؛ زیرا اجرای كیفر از اختیارات حكومت بوده و از شئون حاكم سیاسی قلمداد میشود. به همین جهت غالب حقوقدانان اسلامی، بر این باورند كه اعمال مجازات به ویژه استیفای قصاص متوقف بر اذن امام است
اعتکاف ثواب خودش را دارد ولی برای اینکه از فیوضات این ماه بی بهره نشوید دعاهای وارد شده ونیز از روزه های مستحبی در پنجشنبه ها غفلت نشود
استمناع ولواط از گناهان کبیره اند واگر توبه نشود ،مرتکب آنها مستحق جهنم است وتوبه به استغفار و اراده به بازنگشتن به ارتکاب مجدد است.
احكام ارتداد در مورد افراد کم اطلاع ویا بی اطلاع كه مرتكب جرمي همانند بی احترامی به قرآن و پيامبر اكرم اسلام(صلي الله عليه وآله) و ساير مقدسات و مانند آنها نشده اند، اجرا نمي شود چون جزاء و كيفر و عقوبت اعم از دنيوي و اخروي بر آنچه كه انسان بر آن دلیلی نداشته عقلاً از باب حكم قطعي عقاب بلابيان و شرعاً كه قرآن عذاب بدون حجت و رسول را نفي کردهً، قبيح و غير جايز است. آري اگر از روي تقصير و عناد، اسلام را بخاطر ضربه به آن با علم به حقانیتش ،انكار كند مانند تكذيب نبي مكرم اسلام(صلي الله عليه وآله) و توهين به مقدسات آنان كه موجب نسبت غلط دادن به ميليونها مسلمان گردد، چنين شخصي مستحق مجازات است و مجازاتش هم سنگين خواهد بود . ناگفته نماند كه اثبات ارتداد و احكام جزائي آن مربوط به محكمه مي باشد و نه افراد. بنابراين تشخيص حكم و موضوع هم با محكمه است كه خود حسب قوانين و مقررات بايد عمل نمايد.البته
انحصار ارتداد به چنین فردی تقریبا بمنزله اجراء نشدن حکم است چون یافتن فردی با این مشخصات صعب مستصعب است یعنی تقریبا امکان خارجی در این عصر وزمانه ندارد
مقدمتا به استحضار می رسد
اولا شبیه این پرسش در باره بسیاری از آنچه که می بینیم ویا می شنویم جاری است ولی در مقام پرسشگری جای هیچگونه ایراد ویا تعجب نیست مگر آنکه یک موضوع آنچنان بدیهی باشد که پرسش به منزله انکار ویا ندیدن یک امر بدیهی باشد.
ثانیا عدم علم به علت ،دلیل بر عدم علت نمی باشد .
ثالثا هستی اعم از جهان مادی وغیر مادی یک نظام پیوسته ودر هم تنیده است و فطور و کاستی در آن متصور نیست چون تصور جهان برتر از حیث کم وکیف از جهان موجود مستلزم بخل یا جهل ویا ضعف خداوند است واین صفات از خداوند دور است .
رابعا آنچه در این جهان هستی بوقوع پیوسته ناشی از وجود مصلحت وآنچه که از ناحیه خداوند تحقق نیافته خالی از مفسده نیست واین معنا در احکام نیز جاری است یعنی وجود مصالح ومفاسد واقعی منجر به صدور احکام واجب یا حرام میشود .در این مقال سخن فراوان است که نیاز به فرصت دیگری است .
باتوجه به مقدمات فوق در پاسخ پرسش شما چنین مرقوم میشود :
همه ی حیوانات اعم از تک سلولی،تک مولکولی تا مرکب وپیچیده، آنها که کشف شده یا نشده آن هنگام که در یک پروسه کلی وجامع مورد مطالعه قرار گیرند، متوجه میشویم همه موجودات به هم وابسته اند ویک سلسله به هم پیوسته را تشکیل می دهند، کاری که یک کرم در محیط جنگلی در فرایند اکوسیستم وچرخه طبیعت می کند در شکل کاملتر آن حیوانی مثل خوک می تواند انجام دهد. منافع همه ی حیوانات یکسان نیست برخی برای سواری برخی برای خورده شدن برخی برای حمل ونقل و برخی برای چرخه طبیعت حتی برای اینکه موجب استمرار حیات سایر موجودات دیگر شوند. خوک می تواند چنین نقشی را داشته باشد، منفعت این حیوان تنها خورده شدن برای انسان آنهم مسلمان نیست که چون از این حیث منفعت ندارد پس بطور کامل بی فایده باشد بلکه فواید زیادی از جمله استمرار چرخه اکوسیستم دارد.
هر سه از گناهان کبیره است وبرای هریک از جرائم فوق مجازات هایی در فقه تعیین شده است .
مجازات استمناع بدست قاضی است وحد مشخصی ندارد ولی نباید از صد ضربه شلاق بیشتر باشد .
اما مجازات همجس بازی حد زناکار است یعنی صد ضربه شلاق.
وبرای لواط در صورت اثبات اکراه و عنف ومحصن بودن فاعل، اعدام معین شده ودر صورتی که شرایط بالا نباشد صد ضربه شلاق است ومفعول هم در صورت عدم اجبار از طرف فاعل ، اعدام میشود .