به گزارش روابط عمومی موسسه فرهنگی میرداماد:حسین کاوه از آزادگان جنگ تحمیلی گفت: نمایندگان صلیب سرخ بارها اقرار کردند که اسرای زیادی را در کشورهای مختلف دیدیم ولی تنها اسرایی که ما را تحت تاثیر خودشان قرار دادند، ایرانی ها بودند.
کاوه در نشست بیست و پنجم نسل ماندگار در ادامه گفت: یکی از نمایندگان صلیب سرخ که آمریکایی بود بعد از دیداری که با آزاده شهید لشکری داشت بیان می کند که من در تعجبم که یک کسی که 18 سال و در سخت ترین شرایط اسیر بوده و 7 سال آفتاب را ندیده، چه نیرویی هست که باعث می شود زیر سخت ترین شکنجه ها و سختی ها ایستادگی بکند.
او در بخشی از خاطراتش در دوران اسارت در زندان بعثی به ماجرای برگزاری نماز جماعت و برنامه های مذهبی و فرهنگی توسط اسرا در اردوگاه و ممانعت عراقی ها از نماز جماعت اشاره کرد و گفت: بعد از 8 روزی که در آسایشگاه بودیم و غذا و آب در اختیار نداشتیم یکی از بچه ها با آهنبری که از قبل تهیه کرده بود میله ها را برش داد و قفل ها را باز کرد.
او افزود: به علت گشنگی و تشنگی یک هفته ای از آب بارانی که در محوطه اردوگاه بود استفاده کردیم و از برگ های درختچه ها برای رفع گرسنگی 1200 نفر بودیم، وسط اردوگاه شروع کردیم به نماز جماعت خواندن. بعد از نماز فرمانده داخل اردوگاه می شود و به بچه ها می گوید بروید داخل آسایشگاه. بچه ها که می دیدند اگر داخل آسایشگاه بروند ممکن هست درب ها را ببندند اطاعات نمی کنند و فرمانده صوت می زند. در حدود 500 نیروی ضدشورش که مشخص بود همه شان قبل اش از مشروبات الکی استفاده کرده بودند یک ساعت و به شدیدترین وجه بچه ها را تنبیه می کنند. آنچنان بچه ها را مورد ضرب و شتم قرار می دهند که 8 نفر از بچه ها شهید می شوند. دست 30 تا 40 نفر می شکند. بچه هایی که شهید شده بودند را جلوی بچه ها قرار می دهند و افسر عراقی می گوید شما اگر بخواهید به نماز جماعت و برنامه های عبادی و فرهنگی ادامه دهید سرنوشت شما هم همین هست.
راوی دیگر نشست بیست و پنجم مریم دوست محمدیان از اساتید سطوح حوزه علمیه الزهرا گرگان و خواهر شهیدان ابراهیم و موسی دوست محمدیان بود. او گفت: شهیدابراهیم مفقود الاثر هستند در سال 1355 با شخصیت و افکار امام آشنا شدند. ابراهیم 1356 در حال خدمت سربازی بوده که دستور می دهند تا برای سرکوب مخالفین همراهی کند که او مخالفت می کند و منجر به این می شود که او را راهی زندان کنند. 4 ماهی از ایشان خبر نداشتیم که یکی از همرزمانش گفت که ایشان زندان هست همزمان با پیروزی انقلاب ابراهیم آزاد شد. سال 1357 که انقلاب شروع شد در تهران و جریانات انقلاب بودند بعد از انقلاب عضو کمیته انقلاب اسلامی درآمدند. وقتی جنگ شروع شد عازم جبهه شدند.
دوست محمدیان در ادامه به خاطراتش از حضور در پشتیبانی جنگ در هلال احمر گرگان و مشارکت زنان، مادران و دختران اشاره کرد. او در پایان سخنانش از خاطره شهادت برادرش موسی، انتظار برای پیکر شهید ابراهیم و مواجهه با پیکر برادرش موسی در بیمارستان گفت.
اسماعیل پاسندی از مدافعین حرم و رزمندگاین که در سوریه حضور داشت سومین راوی نشست نسل ماندگار بود. او به خاطراتش برای آوردن پیکر شهید محمدرضا شیبانی و برخورد خودروشان با مین اشاره کرد.
این رزمنده مدافع حرم در بخشی از خاطراتش با یادی از رشادت ها و مهربانی های سردار حاج قاسم سلیمانی گفت: اسفند ماه سال 1395 به اتفاق تعدادی از بچه های استان عازم سوریه شدیم و در یکی از جلسات با فرماندهان گردان فاطمیون و حیدریون و بچه ها لبنان توفیق دیدار از نزدیک با سردار سلیمانی داشتیم. مدت یک ماه بود که بچه های اطلاعات قرار گاه داشتند روی محوری کار می کردند که یکی از شهرهای استان حما را از دست جبهه النصره در بیاریم. یک ماه اطلاعات جمع آوری شده بود و فرماندهان گردان ها و محورها کار کرده بودند و آمده بودند که در آن جلسه به حاج قاسم گزارش بدهند. همه که صحبت کردند گفت نقشه را پهن کنید. ماژیک را گرفت و روی نقشه سه تا محور کشید این محور را گفت ببندید این محور را خاکریز بزنید و اینجا نیرو بزارید و این محور را بگذارید کمین و تمام. بچه ها یک ماه کارکرده بودند ولی ایشان گفت این کار را انجام بدهید. سردار سلیمانی در حالی که خیلی مهربان بود ولی در بحث نظامی خیلی مقتدر و کاربلد بود.
خاطر نشان می شود سلسله نشست های دو ماهاته نسل ماندگار با همکاری موسسه فرهنگی میرداماد و حوزه هنری استان برگزار می شود. نشست بیست و پنجم عصر روز سه شنبه 17 دی ماه با حضور صمیمی رزمندگان و علاقه مندان در تالار اندیشه موسسه فرهنگی میرداماد برگزار شد.