در اوایل طلبگی شاگرد محمدقاسم بودم واقعاً انسان عجیبی بود. غذای شهید محمدقاسم رحیمی نون و نمک بود. بیرون با ابهت بود ولی درون حجره که با او زندگی می کردی می دیدی خیلی فرق دارد. ایثار، سواد، شجاعت داشت و من می گفتم او یک خمینی کوچولو هست.
حجت الاسلام والمسلمین مجتبی ارشاد با بیان گوشه هایی از خاطراتش از جنگ و شهدای روحانی گفت: به جوان ها توصیه می کنم زندگی شهدا را بخوانید و با آنها توسل داشته باشید. بخشی از کار روزانه ام مطالعه زندگی نامه شهداست. این طلبه رزمنده که اکنون از اساتید حوزه های علمیه است به دیگر شهید طلبه اشاره کرد و افزود: شهید احمدرضا رجایی انسان تو داری بود او حتی هنگامی که می خواست نماز شب بخواند اگر می فهمید کسی متوجه شده، یک کاری می کرد که متوجه نماز شب خواندنش نشوند. همچنین شهید محمدزمان بیکی یک نورانیت خاصی داشت. راوی نشست 22 نسل ماندگار در ادامه گفت: معمولاً بچه ها یک شب قبل از عملیات با دعای توسل یا زیارت عاشورا متوسل می شدند. به نظرم در توسل قبل از عملیات رمضان برای شهید علی اکبر موسوی یک مکاشفه ای اتفاق افتاد یا با امام رضا (ع) یا حضرت صاحب الزمان (عج). بچه ها صحبت سید با آن فرد را می شنیدند. آن فرد گفت برو روی تانک، تسبیح هست و دانه های تسبیح را به این افراد بده. با تعیین خود امام دانه های تسبیح به آن افراد معین شده داده شد. جالب این است که تمام آن 33 نفر بانضمام خود سیدعلی اکبر موسوی، شهید شدند.
مجتبی ارشاد که از اعضای گروهان تخریب بود، در گوشه ای دیگر از خاطراتش به از خودگذشتگی نوجوان تهرانی اشاره کرد و گفت: برای پاکسازی به همراه شهید موسوی رفتیم. آنجا من مجروح شدم و ایشان شهید شدند. ما را به رگبار بسته بودند. پای چپم 2 تا تیر خورد و پای راستم به صورت سطحی مورد اصابت گلوله قرار گرفت. یک نوجوان تهرانی هم آنجا مجروح شده بود. وقتی امدادگر آمد ما را کمک و پانسمان کند به سراغ آن نوجوان رفت ولی او با اشاره به سمت من درخواست کرد که اول به من رسیدگی کنند. آن لحظه من را یاد داستان صدر اسلام انداخت آنجا که برای مجروحین تشنه اب آوردند ولی آنها آب را در اختیار نفر بعدی و دیگران قرار دادند.
پس از خاطرات حجت الاسلام والمسلمین ارشاد، گروه نمایشی نقاب، میان برنامه ای اجرا کردند. آنان 2 پرده از ایثار مادران شهید که یکی از آنها بعد از سال ها از نعمت داشتن فرزند پسر بهره مند شده بود و بعدها پسرش به جبهه جنگ رفت و به شهادت رسید و دیگری مادر شهیدی ارمنی که فرزندش شهید اما مفقودالاثر شده بود و چشم انتظار برگشتنش بود را به زیبایی به نمایش گذاشتند.
راوی بعدی نشست 22 نسل ماندگار حجت الاسلام والمسلمین علی جعفری بود. او هم با یادآوری نام تعدادی از شهدای روحانی گفت: شور و اشتیاقی که برای حضور در جبهه بود از چند کانال و راه بود. بخشی از آن نشست های بسیجیان و گردهمایی یکی دو روزه آنان بود. عامل بعدی تشییع پیکر شهدا و مراسمی که برای شهدا می گرفتن و دلیل دیگر بوجود آمدن اشتیاق و میل به جبهه خبرهای عملیات های رزمندگان و مارش عملیات و نوحه خوانی های حماسی آهنگران بود.
علی جعفری با اشاره با تاثیر گذاری طلبه شهید بر او و دیگر طلاب برای حضور در جبهه گفت: بعد از عملیات والفجر 8 بود که محمد قربانی به مدرسه علمیه عمادیه پیش هم درسی ها و دوستانش آمد. حجره اش که در کنج عمادیه بود محل حضور طلبه ها بود. ایشان از اروند می گفت و از شهدایی که جنازه شان توی آب ماند و دیگر برنگشتند از شب عملیات والفجر 8 می گفت که چگونه دژ سنگین دشمن را شکستند. وقتی خاطرات او را شنیدیم دیگر امان ما را برید و تقریبا عمادیه تعطیل شد چون تقریبا همه می خواستند به جبهه بروند.
حجت الاسلام والمسلمین جعفری در بخشی دیگر از سخنانش گفت: مدرسه عمادیه که بعدا طلبه هایش به مدرسه علمیه امام خمینی رفتند آن زمان بین حوزه های علمیه کشور بیشترین شهید را داشت.این حوزه 26 شهید تقدیم کرد. او در انتهای خاطراتش از دوران حماسه با یادی ازشهید حجت ا... خواجه میرزایی گفت: ایشان در نماز همیشه گریه می کرد یک روز به او گفتم فلانی چرا اینقدر در نمازهایت کریه می کنی؟ در جواب گفت: از فشار قبر می ترسم. در شلمچه وقتی رفتند پل را منفجر کنند، پودر شد.
شایان ذکر است سلسله نشست های نسل ماندگار به صورت دوماهانه و مستمر برگزار می شود و تاکنون 22 نشست از آن به همت موسسه فرهنگی میرداماد گرگان و حوزه هنری گلستان و با حضور علاقه مندان و یادگاران دفاع مقدس برگزار شده است. این سلسله نشست با هدف تبیین تاریخ شفاهی دفاع مقدس برگزار می شود.