فعالیت های مرکز دانش نامه گلستان، حرکت بنیادی در پژوهش های منطقه ای و میان رشته ای است
مزدک دُربیکی متولد سال 1357 گرگان و دارای مدرک دکتری تخصصی محیط زیست است. او هم اکنون عضو هیات علمی دانشگاه آزاد، مترجم، نویسنده، مشاور و پژوهشگر حوزه محیط زیست و پژوهش های میان رشته ای است.دُربیکی از سال 1385 همکاری خود با مرکز دانشنامه گلستان را به شکل مشاوره، ارزیابی و نگارش مقالات آغاز کرد و از سال 1388 به عضویت شورای راهبردی مرکز دانش نامه درآمد. گفتگو با او را بخوانید.
شما عضو شورای راهبردی مرکز دانشنامه هستید، بفرمائید کار این شورا چیست؟
خب همان طور که از نام آن پیداست، شورای راهبردی در حقیقت، بخش برنامه ریزی بلندمدت و مدیریت دانشنامه را به عهده دارد. همه تصمیم های اصلی، گزینش و روزآمدسازی عنوان مقاله ها (که ما به آن ها مدخل میگوییم)، برنامه های اجرایی، کارگاه ها، همایش ها و همه کارهای بلندمدت و راهبردی دانش نامه، توسط این شورا صورت می گیرد که به همراهی سایر دوستان کوشش می کنیم از برنامه های پیشنهادی عقب نمانیم و سیستم را هدایت کنیم. در واقع، شورای راهبردی، مغز متفکر دانش نامه است.
با توجه به این که تخصص شما علوم محیط زیست است، آیا در این زمینه هم مقالاتی در دانش نامه دارید؟
بله خیلی زیاد. یکی از حوزه های تخصصی ما علوم طبیعی است که کارشناسی و هماهنگی های آن با من است. چون در این زمینه منطقه گرگان زمین پتانسیل بسیار زیادی دارد و مدخل های ویژه در علوم گوناگون زیرمجموعه آن داریم. به عنوان نمونه در زمینه زمین شناسی، گیاه شناسی، جانورشناسی، مناطق حفاظت شده، پارک ها، ذخیره گاه ها و از این دست موارد، مقاله های زیادی داریم که کوشش کردیم مهم ترین آن ها را در ویرایش نخست بیاوریم.
پس در این حوزه وضعیت مقاله ها باید خوب باشد؟
بد نیست. البته ما برای ایجاد تعادل در محتوای دانش نامه، باید کمیت و کیفیت مدخل ها را هم در نظر داشته باشیم و این طور نشود که دانش نامه به سمت تخصصی شدن پیش برود، چه حوزه مشاهیر باشد، تاریخ، یا علوم طبیعی. چون به هر حال در دانش نامه کوشش می کنیم جامع و عمومی بودن آن در پژوهش های منطقه ای حفظ شود.
در این زمینه به مشکلی برخورده اید؟
بستگی دارد به چه چیزی مشکل بگویید. ما در دانش نامه نویسی ایرانی چند مشکل بزرگ داریم که در همه جای کشور کم و بیش یکسان است. محدود به رشته تخصصی من هم نمیشود و همه رشته ها این مشکل را دارند. اول این که تعریف پژوهش و پژوهشگر چیست؟ ما خیلی آدم ها را داریم که به لطف تاسیس قارچ مانند دانشگاه ها و موسسههای آموزش عالی و پذیرش بی در و پیکر دانشجو در مقاطع ارشد و دکتری داخل و خارج (در کشورهای گمنام)، فقط مدرک دارند و بس! این ها اصولا با روش پژوهش علمی آشنا نیستند یا آشناییشان در حد انجام پایان نامه است. متاسفانه بیشتر آنها نمی توانند یک کار پژوهشی مستقل را از اول طرح ریزی کنند و انجام بدهند، ولی در این زمینه بسیار مدعی هستند و در این هرج و مرج علمی کشور، کتاب هم چاپ می کنند و اسم خودشان را می گذارند پژوهشگر!
در واقع مدرک گرایی باعث آسیب به پژوهش شده است؟
بله. البته اسمش را می گذارم مدرک فروشی! و این یک مشکل است. ما هنوز در روش پژوهش، ابزار تحلیلی آماری، استفاده از منابع، داده ها، زبان خارجی و خیلی موارد دیگر مشکل داریم. متاسفانه خیلی از پژوهشگران کشور حتی اعتبارشناسی و شیوه ریفرنس نویسی منابع را نمی شناسند و نتیجه این می شود که مقاله می نویسند و منبع را ارجاع می دهند: «اینترنت»! سوء تفاهم نشود، ولی به جرات می توانم بگویم برخی از متخصصان ما حتی در دانشگاه های بزرگ هنوز هم مشکل زبان خارجی دارند و با زبان انگلیسی دست و پنجه نرم می کنند، زبان های دیگر که جای خود دارد. البته این مورد اخیر در علوم انسانی بیشتر دیده می شود. برای همین است که متاسفانه در چند سال اخیر آمار تقلب علمی در کشور زیاد شده است. مدارکش هم هست و می توانید جستجو کنید.
پس مشکل فقط با نویسنده هاست؟
نه نویسنده ها مشکل داشتند و دارند و خیلی ها کوشش می کنند تا برطرف شود ولی تازه این یک مساله است. بحث بعدی، نبود منابع مطمئن است. متاسفانه خیلی از علوم با مشکل شدید منابع روزآمد مواجه اند. یا منابع قدیمی است یا پژوهشگر به دلیل مشکلاتی که در کشور داریم (مثل بازی های سیاسی و بحث های اقتصادی) به منابع جدید مناسب دسترسی ندارد. این موارد دیگر در اختیار پژوهشگر نیست و مجبور است به همان منابع موجود بسنده کند. خب نتیجه این می شود که مقاله خروجی این فرد خیلی به روز نیست و بسیاری از منابع معتبر و روزآمد را اصلا ندیده و به آن ها استناد نکرده است.
پس این طور که شما می گویید دو عامل نویسنده و دسترسی به منابع مشکل آفرین هستند؟
این تازه دو پارامتر است و باید به مساله اصلی اشاره کنم و آن هم به سیاست گذاری های پژوهشی کلان کشور برمی گردد. اصولا از پژوهش های منطقه ای و محلی در ایران خیلی غفلت شده، درست مانند روایت ستاره شناس گلستان سعدی شده ایم که سرگرم آسمان بود و نمی دانست در خانه اش چه خبر است! حالا داستان ماست که تصمیم داریم برای کشور برنامه ریزی کنیم ولی هنوز بدیهی ترین اطلاعات و داده های محلی را نداریم. خب این یعنی شما می خواهید ساختمان بسازید و پی ندارید! طبعا زمین لرزه بیاید خانه شما در جا ریزش می کند! هر کسی که کمی با علوم و برنامه ریزی آشنا باشد می داند الفبای توسعه و تصمیم گیری، داشتن اطلاعات و داده های کامل و مطمئن است که متاسفانه نداریم یا خواسته و ناخواسته غلط است یا جعلی! ما در مدیریت محیط زیست به این وضعیت می گوییم شناخت وضع موجود، یعنی اول محیط و توان آن را بشناس، بعد برایش برنامه ریزی اصولی کن تا به هدفت برسی.
یعنی در این مواردی که شما می گویید هیچ کاری انجام نشده؟
نه این که انجام نشده، در بعضی زمینه ها کارهای زیادی انجام شده ولی خب بیشتر بخش ها این مشکل را دارند. به عنوان نمونه بگویم که در همین منطقه خودمان یعنی سرزمین گرگان، هنوز حتی یک کتاب کوچک درباره جنگل ها یا مردم شناسی استان نداریم! آن هم با این همه دانشگاه ریز و درشت که همه هم در این چند سال مدعی تولید علم هستند! ظاهرا مراکز پژوهشی ما تولید علم را در تعداد و نه کیفیت و کاربردی بودن مقالات ISI و علمی پژوهشی و کنفرانس های رنگارنگ خارجی و داخلی می بینند! واقعا تاسف آور است. در حقیقت مراکز علمی ما هنوز نتوانسته اند علوم را کاربردی و عمومی کنند.
واقعا چنین کتاب هایی نداریم؟
نداریم! می توانید خودتان جستجو کنید. یعنی بنده اگر بخواهم به عنوان یک شهروند عادی در استان، اطلاعات معتبر و در عین حال جمع و جوری در قالب یک کتاب درباره طبیعت یا اقوام یا بافت تاریخی یا هر چیز دیگر به دست بیاورم، موجود نیست. برای همین بود که ما تصمیم گرفتیم جدا از دانش نامه، با چاپ کتاب های عمومی و کاربردی این کار را شروع کنیم. در حقیقت کتاب «گلستانه: مجموعه مقالاتی درباره جرجان و استراباد » در راستای همین کار بود.
آن کتاب که فقط یک بار چاپ شد؟
بله یک بار چاپ و استقبال خوبی هم از آن شد، مخصوصا این که اولین کتاب در استان با این سبک بود و برگردان چکیده مقالات به زبان انگلیسی هم داشت. یعنی مخاطب شناسی گسترده ای را در نظر داشت. عرض کردم که آغاز کار بود و قرار بود ادامه اش بدهیم که فعلا با توجه به اولویت چاپ دانش نامه آن را کنار گذاشته ایم تا در فرصت مناسب سری های بعدی آن را منتشر کنیم.
از این بحث که بگذریم، گویا شیوه نامه نهایی مرکز دانش نامه را شما تدوین کرده اید. چه ویژگی هایی دارد و اصولا چرا شیوه نامه لازم است؟
البته بخشی از شیوه نامه کار من بوده. بگذارید پاسخ پرسش دوم شما را اول بدهم. ببینید الان شما هر جای دنیا و به هر زبانی که بخواهید مقاله ای چاپ کنید باید از یک سری راهنما و یا همان دستورالعمل پیروی کنید. حالا این اسمش معمولا در ژورنال ها و مجلات می شود راهنمای نویسندگان یا شیوه نامه یا چیز دیگر. در حقیقت این کار یک قالب برای یکسان سازی مقاله ها فراهم می کند. پس طبیعی است ما هم باید مقالاتمان از یک الگوی کلی یکسان پیروی کند که این موضوع در دانش نامه حساس تر است چون باید فرمت و شکل دانش نامه به هم نخورد. بنابراین شیوه نامه ای را با توجه به موارد متفاوتی که در دانش نامه های گوناگون داخلی و خارجی بود تهیه کردیم و سعی کردیم کمترین اشتباه را داشته باشد. درباره پرسش اول شما باید بگویم که در حقیقت گردآوری و انتشار این شیوه نامه به سال 1388 برمی گردد که آقای مقدم و بنده کار تدوین بیشتر آن را برعهده داشتیم ولی ویرایش جدید در حقیقت بر اساس دیدگاه هایی که سایر دوستان و نویسندگان داشتند شکل گرفته. این ویرایش جدید یک کار گروهی علمی و اجرایی به ویژه از سوی همکاران من در مرکز دانش نامه است که در اینجا لازم می دانم از آقایان خواجه نژاد، رجایی، اخوان مهدوی، جعفری و معرفت تشکر کنم. البته یک سپاسگزاری ویژه هم دارم از ویراستار دانش نامه سرکار خانم رضایی که نظرات کاملا کاربردی ارائه کردند. در حقیقت، جمع بندی پایانی شیوه نامه را بنده انجام دادم.
شما به عنوان کسی که دست اندرکار هستید، وضعیت دانش نامه نویسی در استان و کشور را چگونه می بینید؟
خب ببینید این یک بحث خیلی کلی است. در کشور که دانش نامه عمومی و تخصصی زیاد داریم که هر کدام بخشی از علم و فرهنگ را پوشش می دهند ولی نسبت به کشورهای دیگر خیلی کم است. شما فقط جستجوی کوچکی در وب سایت های معتبر انجام دهید ببینید چقدر دانش نامه به زبان های گوناگون دارد در دنیا منتشر می-شود، حالا پیشینه صد و چند ساله برخی از آن ها به کنار. ولی معتقدم هنوز جای کار برای انتشار دانش نامه های گوناگون در کشور هست، مخصوصا دانش نامه های تخصصی که امیدوارم زودتر انجام شود. البته این را هم بگویم تا آن جا که اطلاع دارم در کشور دانش نامه ای با سبک کاری ما انجام نشده یا حداقل به چاپ نرسیده.
منظورتان در محدوده جغرافیای استانی است؟
نه. استان های دیگر هم کار کرده اند، ولی بیشتر در حوزه مشاهیر و تاریخ بوده یا این که فرمت دانش نامه ای نداشته و بیشتر به شکل مجموعه مقاله یا چیزی شبیه به این بوده. در حقیقت، دانشنامه ای مشابه ما که در محدوه یک منطقه خاص باشد و همه منابع انسانی و طبیعی را پوشش دهد هنوز ندیده ام. البته ظاهرا برخی استان ها می خواهند این کار را بکنند که تازه آغاز راه دشوار پیش روست.
شرایط امروز مرکز دانش نامه گلستان را چگونه می بینید؟
باید بگویم که نسبت به شرایط سال های پیش خیلی بهتر شده ولی یک سری عوامل بیرونی هست که به طور طبیعی بر روی سیستم اثر می گذارد. از آنجا که موسسه فرهنگی میرداماد بخش خصوصی است و کمکی از سازمان های دولتی دریافت نمی کند، بنابراین این موضوع می تواند روند برنامه ریزی دانش نامه را با مشکل مواجه کند، ولی با توجه به همه پارامترها می توان گفت که وضع مان از نظر هماهنگی با برنامه ها بد نیست، هر چند تا شرایط ایده آل فاصله داریم.
پس به عنوان عضو شورای راهبردی مرکز دانش نامه می توانید به ما بگویید که دانش نامه کی چاپ می شود؟
خب می دانید در ایران گاهی آنقدر شرایط پیچیده می شود که حتی با برنامه دقیق هم خیلی نمی توانید مطمئن باشید که کارتان انجام می شود یا نه! ولی اگر شرایط مناسب باشد و چیزهایی که هیچ ربطی به ما ندارد باعث نشود که کار دانش نامه تأخیر بیفتد، برنامه ویرایش و چاپ نخست ما برای نیمه دوم سال 1392 است. البته امیدوارم!
و آینده دانش نامه؟
همان طور که گفتم، برنامه ما برای چاپ سال آینده است. اگر این کار انجام شود، مطمئن باشید که پیامدهای بسیاری خواهد داشت و به جرأت می توانم بگویم این کار یک حرکت بنیادی در پژوهش های منطقه ای و میان-رشته ای در کشور خواهد بود. اگر این کار پیوسته باشد و از پشتیبانی های لازم از سوی بخش خصوصی و دولتی برخوردار باشد، قطعا پایه گذار یک جنبش علم کاربردی و مصداق «علم برای عموم» خواهد بود، یعنی همان چیزی که سال هاست کشورهای پیشرفته به آن رسیده اند. اگر از این حرکت حمایت شود، به شما قول می دهم در سال های آینده همین دانش نامه استان به چند زبان در سطح جهان منتشر خواهد شد.