1404-ارد-12
2020 Jan 23
حضرت مهدی علیه السلام :

«فَاعْلَمْ أنَّهُ لَیْسَ بَیْنَ اللّه ُ. عَزَّوَجَلَّ وَ بَیْنَ اَحَدٍ قَرابَةٌ، وَمَنْ أنْکَرَنى فَلَیْسَ مِنّى وَسَبیلُهُ سَبیلَ ابْنِ نُوحٍ.» بدان که میان خداى متعال و بندگانش خویشى و قـرابـتى نیـست، و کسى که مرا انکار کند از من نیست و راه او راه پسر نـوح است.

25-May-02
1404-اردیبهشت-12

پرسش و پاسخ

علوم حدیثی

امامت منصبي الهي و امام حافظ شريعت و پاسخگوي تمام نيازهاي ديني امت است، بنابراين شخص امام بايد داراي ويژگي‌هاي ممتازي باشد تا بتواند مسئوليت خطير امامت را به نيكوترين وجه انجام دهد، يكي از مهمترين شرايط امام از ديدگاه شيعه، دانش گسترده وعلوم خاص امام است، علومي كه از طرق عادي كسب دانشهاي بشري به دست نمي‌آيد و از اين رو به آن «لدنّي» يا «خدادادي» مي‌گويند، نياز امت به امام ايجاب مي‌كند كه امام آگاهي جامع از تمام رموز و اسرار قرآن و وقوف كامل بر شريعت و تمام احكام و قوانين ديني (حتي احكام موضوعات جديد و مستحدث) و آمادگي كامل براي پاسخ گويي به شبهات، همگي مستلزم آنند كه امام از علوم ويژه‌اي برخوردار باشد، اگر دانش امام تنها از طريق منابع عادي تأمين شود، هيچ تضميني براي پاسخگويي به پرسشهاي گسترده و متنوع مردم وجود نخواهد داشت، و اين به معناي نقض غرض خداوند از تشريع دين است.[1]
منابع علم امامان:
علوم امام از منابع گوناگوني سرچشمه مي‌گيرد كه عبارتند از:
1. قرآن
آگاهي كامل امامان از كتاب خدا و قرآن مجيد به گونه‌اي است كه تفسير، تأويل، ظاهر، باطن و محكم و متشابه آن را به خوبي مي‌دانند.
قرآن مي‌فرمايد: « وَ يَقُولُ الَّذِينَ كَفَرُوا لَسْتَ مُرْسَلاً قُلْ كَفى بِاللَّهِ شَهِيداً بَيْنِي وَ بَيْنَكُمْ وَ مَنْ عِنْدَهُ عِلْمُ الْكِتابِ»؛ كافران مي‌گويند: تو پيامبر نيستي، بگو: همين بس كه خداوند و كسي كه علم كتاب (و آگاهي بر قرآن) نزد اوست؛ گواه باشد.[2]
از اين آيه به خوبي روشن مي‌شود كسي وجود دارد كه تمام علم كتاب نزد اوست، زيرا علم‌الكتاب بدون قيد و مطلق آمده است و شامل تمام علوم مربوط به كتاب الهي مي‌شود، برخلاف آن چه در آيه 40 سوره نمل آمده: « قالَ الَّذِي عِنْدَهُ عِلْمٌ مِنَ الْكِتابِ أَنَا آتِيكَ بِهِ قَبْلَ أَنْ يَرْتَدَّ إِلَيْكَ طَرْفُكَ» آن كسي كه دانشي از كتاب آسماني و بخشي از علم كتاب نزد او بود، گفت: من تخت ملكه سبا را پيش از آن كه چشم بر هم زني، نزد تو خواهم آورد.
بديهي است كسي كه از تمام علم كتاب آگاه است، كتابي كه سرچشمه فيّاض علوم و دانشهاست، كارهاي بسيار مهمتري مي‌تواند انجام دهد، امّا چه كسي تمام علم كتاب نزد اوست؟ قرآن اشاره سربسته‌اي دارد، امّا مفسران بسياري در كتب خود نقل كرده‌اند كه اين آيه اشاره به علي بن ابي طالب ـ عليه السّلام ـ و ائمه هدي ـ عليهم السّلام ـ است.
قرطبي مفسر اهل سنت در تفسير خود به نقل از امام باقر ـ عليه السّلام ـ در تفسير «الذي عنده علم الكتاب» مي‌گويد: انما ذلك علي بن ابي طالب ـ عليه السّلام ـ او فقط علي بن ابي طالب ـ عليه السّلام ـ است.[3]
در روايت ديگري از ابن عباس مي‌خوانيم: كسي كه علم كتاب نزد اوست فقط علي ـ عليه السّلام ـ است، او عالم به تفسير قرآن و تأويل و ناسخ و منسوخ آن است.[4]
آري؛ اين آگاهي وسيع نسبت به قرآن مجيد و اسرار و دقايق و ظاهر و باطن آن، يكي از منابع اصلي علم امامان معصوم ـ عليهم السّلام ـ است.[5]
2. وراثت از پيامبر
دومين منبع از منابع علوم امامان ـ عليهم السّلام ـ وراثت از پيامبر ـ صلّي الله عليه و آله ـ است، به اين معني كه پيامبر تمام معارف و شرايع اسلام را به علي ـ عليه السّلام ـ آموخت و اين علم و آگاهي از علي ـ عليه السّلام ـ به امامان ـ عليهم السّلام ـ منتقل شد، امام صادق ـ عليه السّلام ـ مي‌فرمايند: عَلَّم رسولُ اللهِ عليّاً الفَ بابٍ يُفتَحُ من كلِّ بابٍ الفُ بابٍ، رسول خدا به علي ـ عليه السّلام ـ هزار باب از علم را آموخت و از هر بابي هزار باب گشوده شد.
حديث معروف: انا مدينة العلم و عليٌ بابها كه پيامبر فرمودند: «من شهر علم هستم و علي درب آن استط، را راويان مختلفي از اهل سنت و شيعه در كتب خود نقل كرده‌اند.[6]
3. ارتباط با فرشتگان
از منابع علم امامان ارتباط با فرشتگان است،‌ البته نه به اين معني كه آنها در زمره پيامبران بوده‌اند، بلكه آنها همچون «خضر»، «ذوالقرنين» و «مريم» بودند كه مطابق ظاهر آيات قرآن با فرشتگان الهي ارتباط داشتند.
در حديثي از امام باقر مي‌خوانيم كه فرمود: اِنّ عليّاً كان محدّثاً، علي ـ عليه السّلام ـ محدث بود (سخنان به او گفته مي‌شود) هنگامي كه از آن حضرت توضيح خواستند كه چه كسي با او سخن مي‌گويد، فرمود: يحدّثهُ ملكٌ، فرشته با او سخن مي‌گفت، و هنگامي كه سؤال كردند آيا او پيامبر بود؟ دست خود را به علامت نفي و انكار تكان مي‌داد و سپس افزود: كصاحب سُليمانَ او كصاحبِ موسي او كذي القرنينِ، او همانند دوست سليمان (آصف بن برخيا) يا دوست موسي (يوشع يا خضر) يا ذي القرنين بود.
4. القاي روح القدس
چهارمين منبع علم امامان، فيض روح القدس است.
از رواياتي كه در منابع اهل بيت ـ عليهم السّلام ـ وارد شده به خوبي بر مي‌آيد كه روح القدس روح مقدسي بوده كه با همه پيامبران و انبياء و معصومين ـ عليهم السّلام ـ بوده است، و امدادهاي الهي را در موارد مختلف به آنها منتقل مي‌ساخته، حتي از روايات متعددي كه در منابع اهل سنت نيز وارد شده است، استفاده مي‌شود كه گاه كه كارهاي مهم يا سخنان و اشعار پر مغز از كسي صادر مي‌شد، مي‌فرمودند: اين به كمك روح القدس بوده است، اين تعبير (كمك روح القدس) درباره حسّان بن ثابت ـ مدافع پيامبر ـ و كميت بن زيد اسدي ـ مدافع اهل بيت ـ عليهم السّلام ـ ـ و دعبل خزاعي ـ شاعر قصيده معروف (مدارس آيات) ـ از زبان پيامبر ـ صلّي الله عليه و آله ـ و امام باقر ـ عليه السّلام ـ و امام رضا ـ عليه السّلام ـ نقل شده است.[7]
و از اين جا به خوبي روشن مي‌شود كه «روح القدس» يك روح امدادگر است كه انسان را به هنگام كارهاي معنوي و الهي ياري مي‌دهد، و البته به تفاوت مراتب اشخاص متفاوت است، در پيامبران و امامان به گونه فوق العاده‌اي قويتر و بارزتر عمل مي‌كند، و در ديگران به اندازه خودشان.
5. نور الهي
منبع ديگري كه براي علوم امامان مي‌توان ذكر كرد «نور الهي است»، امام صادق ـ عليه السّلام ـ مي‌فرمايد:
هنگامي كه امام پيشين از دنيا مي‌رود، خداوند براي امام بعد از او ستوني از نور بر مي‌افرازد كه به وسيله آن اعمال  مردم را مي‌بيند، و از اين طريق خداوند حجت را بر خلق خود تمام مي‌كند.
با توجه به منابع فوق، امامان ـ عليه السلام ـ از ساير مردم ممتاز شده و به انجام وظايف مهمي كه در مورد حفظ اسلام و تعليمات قرآن و هدايت بندگان دارند، نايل مي‌شوند.[8]
پي نوشت ها:
[1] . ر.ك: سعيدي مهر، محمد، آموزش كلام اسلامي، قم، انتشارات طه، چاپ دوم، 1381.
[2] . رعد/ 43.
[3] . تفسير قرطبي، بيروت، دار احياء التراث العربي، ج 5، ص 3565.
[4] . من عنده علم الكتاب انما هو علي لقد كان عالماً بالتفسير و التأويل و الناسخ و المنسوخ؛ ر.ك: قندوزي حنفي، سليمان، ينابيع المودة، ص 104.
[5] . روايات مختلفي در تفسير مصداق راسخان در علم (سوره آل عمران، 7) وارد شده كه راسخان در علم را پيامبراكرم ـ صلّي الله عليه و آله ـ و ائمه اطهار ـ عليهم السّلام ـ مي‌دانند كه براي رعايت اختصار در متن نياورده‌ايم. براي تكميل بحث رجوع شود به: كليني، اصول كافي، انتشارات اسماعيليان، قم، ج1، ص 213، احاديث 1 و 2و 3 و تفاسير روايي از قبيل نور الثقلين ذيل آيه.
[6] . براي آگاهي بيشتر ر.ک: حسيني المرعشي نور الله، احقاق الحق، انتشارات مرعشي نجفي، قم، 1404 ق، ج 5، ص 468 ـ 501؛ و براي آگاهي به منابع اين حديث به كتاب شريف «جامع الاحاديث» مراجعه شود.
[7] . ر.ك: جلال الدين سيوطي، الدرّ المنثور، ج 1، 87؛ و سفينة البحار، ج 2، ص 4954؛ و كشف الغمه، ج 3، ص 118.
[8] . ر.ك: مكارم شيرازي، ناصر، تفسير موضوعي پيام قرآن، انتشارات امير المؤمنين، قم، ج 9، ص 111 تا 134؛ و سعيدي مهر، محمد، كلام اسلامي، ج 1، ص148 و 149

در کلام اهل عصمت‌(ع) به ويژه فرمايشات حضرت رسول اعظم (ص) و اميرالمؤمنين عليه‌السلام، تعبيرهاي متفاوتي نسبت به امور دنيوي، نيازها، جاذبه‌هايش مثل: شهوت جنسي، زن، مال، قدرت ... و حتي خود دنيا وجود دارد که هر کدام از اين تعابير نگاه و توجه به بُعد و منظري خاص دارد.
از يک سو دنيا به خاطر ارزش عمر، زندگي دنيوي، فرصت عبادت ارادي در دنيا، نعمت اختيار و ...، مورد ستايش قرار مي‌گيرد تا آنجا که مي‌فرمايد: «لا معاش له، لا معاد له»، يعني کسي که کسب و کار و معاش دنيوي ندارد، معاد هم ندارد (يعني از بهشت و فلاح ابدي دور مي‌شود) و يا اشاره مي‌فرمايند که دو ساعت حيات دنيا به همه چيز مي‌ارزد. از سوي ديگر دنيا را مورد نکوهش قرار مي‌دهند. چنان چه پيامبر اکرم (ص) فرمود: «ريشه همه گناهان محبت دنياست» يا ايشان و حضرت علي (ع) و ساير معصومين (ع) در نکوهش دنيا فرموده‌اند که «در پستي دنيا همين بس که خدا جز در آن معصيت نمي‌شود – دنيا بهشت کافر و زندان مؤمن است و ...».

در مورد «زن» نيز که به لحاظ زن بودن از زيباترين مظاهر دنيا است نيز چنين است. در جايي مي‌فرمايد: زن موجب آسايش و تسکين است، محبت به زن خوي کريمان است، زن ريحانه است، ازدواج نصف ايمان را کامل مي‌گرداند، کليد بهشت زير پاي مادران است و ...، و در جايي ديگر زن را مانند عقرب مثال مي‌زنند که نيشش ابتدا نوش است و بعد زهري کشنده است. و هر کدام از اين تعابير به منظري توجه دارد.
بديهي است که در اين تمثيل، آن چه مورد توجه قرار گرفته، هشدار به مردان نسبت به شهوت جنسي به مطلق زن يا به تعبيري «زن گرايي و شهوت پرستي» است که مانع از رشد معنوي و سبب ابتلاي به محرمات و سقوط به درکات مي‌گردد، نه اين که زن مورد نکوهش قرار گرفته باشد. چنان چه نه تنها چنين تعبيراتي نسبت به زن در موضع همسر وجود ندارد، بلکه در مقوله توجه به زن در موضع همسر، به روابط محبت آميز با او، به توجه و ازدياد لذت جنسي و ... تأکيد شده است.

شهوت جنسي، يکي از قوي‌ترين کشش‌هاي مادي و حيواني آدمي است و در اين خصوص فرقي بين زن و مرد نيست. لذا خداوند متعال در قرآن کريم مرد را از نگاه (شهوت‌آلود) به زن نامحرم و زن را از نگاه مشابه به مرد نامحرم بر حذر مي‌دارد. اما جلوه و جاذبه‌ي زن در اين مقوله بيشتر است. نگاه به زن، حرف زدن با زن، لمس زن، معاشقه و مجامعت با زن، از قوي ترين کشش‌هاي مردانه است و روايت فوق مرد را از خطرات مراوده‌ي بي جهت و توجه به مطلق زن (نه همسر) که هر زني را شامل مي‌شود برحذر مي‌دارد و اشاره دارد که هر چند اين نگاه، يا مراوده يا ارتباط نوش به نظر مي‌آيد، اما چون سم عقرب کشنده است و تو را به گناهاني مي‌کشاند که ابتدا و ظاهرش لذت است، اما نتيجه و باطنش سقوط، هلاکت و عذاب مي‌باشد.
آن چه خداوند متعال در کلام وحي و بالتبع سيره‌ي معصومين (ع) مرد و زن را از آن برحذر مي‌دارند، محبت و تعلق به دنيا و مظاهرش، به گونه‌اي که موجب فراموشي ياد خدا، مبدأ و معاد و حيات اخروي گردد مي‌باشد. نه مطلق دنيا، زن، مرد، ثروت، تمتع، رفاه، لذت و........

پرهیز از محرمات که در زبان دین از آن به تقوا تعبیر شده است، مهم ترین وسیله در سیر و سلوک معنوی و تقرّب به حضرت دوست است.
بدون تقوا رسیدن به هیچ مقامی امکان ندارد زیرا تا زمانی که نفس آلوده به چرک محرمات و گناهان است و تا مادامی که تابع هوس ها و لذت های نفسانی است و شیرینی آن در کام اوست، اولین مقام کمالات معنوی برای او رخ نداده است و به حیات طیبه ای که هدف آفرینش شمرده می شود دست نمی یابد.
تقوا و پرهیز از محارم الهی از اهمیت والایی برخوردار است، و دارای آثار و برکات فراوانی در زندگی دنیوی و مقامات اخروی شخص متقی می باشد، در این مقال کوتاه، بسان چشیدن نمی از یم، به یکی از آثار آن که در کتاب آسمانی قرآن کریم آمده است نظری می افکنیم، باشد که چراغ فروزان فرارویمان گردد.
( تشخیص حق از باطل)یا آگاه شدن به حقایق وبرخی اسرار
همانطوری که تفکر راهی است که انسان را به حقایق جهان هستی آشنا می کند. تقوا هم طریقی است که انسان را قادر به مشاهده حقایق و اسرار عالم می گرداند، هر قدر خواهش های مادی کمتر باشد و دل آدمی متوجه معبود گردد، معرفت فطری شکوفاتر و عبادت درونی نمود بیشتری می یابد، لذا متقی معارف دینی را آشکارا مشاهده کرده و می یابد. اما انسان بی تقوا آن چنان در تاریکی فرو می رود که اگر همه آیات الهی را به او ارائه دهند، چیزی نمی بیند. از این رو اگر انسان راه تقوا و پاکی نفس را طی کرد هم اسرار عالم را می بیند و هم صراط مستقیم را به آسانی می پیماید. چنانچه حضرت حق می فرماید: «إِن تَتَّقُواْ اللَّهَ یَجْعَل لَّکُمْ فُرْقَانًا؛ اگر با تقوا بودید خداوند توان فرق نهادن بین حق و باطل را نصیب شما می کند.» اگر چه عقل آدمی برای درک حقایق آماده است، اما گاهی هوس ها و محبت های پوچ و حرص های بی مورد، چونان غباری مانع دید عقل می گردند لذا شناخت حق از باطل، نیک از بد و راه و چاه در مسیر حرکت انسان مشکل می گردد و این تقوا و تهذیب نفس است که نورانیتی ایجاد کرده و غبار راه را می نشاند:
جمال یار ندارد حجاب و پرده ولی
غبار ره بنشان تا نظر توانی کرد
با یک تحلیل ساده نیز می توان این ثمره تقوا را درک نمود و آن اینکه در جوامعی که دینداری جایگاهی ندارد و هوس های آنی و لذت های مادی محور قرار گرفته است، دستگاه های تبلیغاتی و رسانه های جمعی، لذت جویی و هوس رانی را ترویج می کنند لذا در چنین محیطی تمییز حق از باطل بسیار مشکل می گردد و این ها همه در اثر بی تقوایی و آلودگی آن جامعه است. و از این گذر است که حضرت امیرالمؤمنین (ع) می فرماید: «عقل آدمی در میان کشاکش هوای نفس و شهوت از میان می رود.».
 

 

در كتاب تفسير منسوب به امام حسن عسكرى عليه السلام و نيز در كتاب مرحوم قطب الدّين راوندى - به نقل از دو نفر از راويان حديث به نام يوسف بن محمّد و علىّ بن سيّار - آمده است:
شبى از شب ها به محضر مبارك حضرت ابومحمّد، امام حسن عسكرى عليه السلام وارد شديم.
همچنين والى شهر كه علاقه خاصّى نسبت به حضرت داشت، به همراه شخصى كه دست هاى او را بسته بودند، وارد منزل امام عليه السلام شد و اظهار داشت:
ياابن رسول اللّه! اين شخص را از دكّان صرّاف در حال سرقت و دزدى گرفته ايم.
و چون خواستيم او را همانند ديگر دزدان شكنجه و تأديب كنيم، اظهار داشت كه از شيعيان حضرت علىّ عليه السلام و نيز از شيعيان شما است و ما از تعذيب او خوددارى كرديم و نزد شما آمديم تا ما را راهنمائى و تكليف ما را نسبت به اين شخص روشن بفرمائى.
حضرت فرمود: به خداوند پناه مى برم، او شيعه علىّ عليه السلام نيست، او براى نجات خود چنين ادّعائى را كرده است.
سپس والى آن سارق را از آن جا بُرد و به دو نفر از مأمورين خود دستور داد تا آن سارق را تعذيب و تأديب نمايند، پس او را بر زمين خوابانيدند و شروع كردند بر بدنش شلاّق بزنند؛ ولى هر چه شلاّق مى زدند روى زمين مى خورد و به آن سارق اصابت نمى كرد.
بعد از آن، والى مجدّدا او را نزد امام حسن عسكرى عليه السلام آورد و گفت: ياابن رسول اللّه! بسيار جاى تعجّب است، فرمودى كه او از شيعيان شما نيست، اگر از شيعيان شما نباشد پس لابدّ از شيعيان و پيروان شيطان خواهد بود و بايد در آتش قهر خداى متعال بسوزد.
و سپس افزود: با اين اوصاف، من از اين مرد معجزه و كرامتى را مشاهده كردم كه بسيار مهمّ خواهد بود، هر چه ماءمورين بر او تازيانه مى زدند بر زمين مى خورد و بر بدن او اصابت نمى كرد و تمام افراد از اين جريان در تعجّب و حيرت قرار گرفته اند.
در اين موقع امام حسن عسكرى عليه السلام به والى خطاب نمود و فرمود: اى بنده خدا! او در ادّعاى خود دروغ مى گويد، او از شيعيان ما نيست، بلكه از محبّين و دوستان ما مى باشد.
والى اظهار داشت: از نظر ما فرقى بين شيعه و دوست نمى باشد، لطفا بفرمائيد كه فرق بين آن ها چيست؟
حضرت فرمود: همانا شيعيان ما كسانى هستند كه در تمام مسائل زندگى مطيع و فرمان بر دستورات ما باشند و سعى دارند بر اين كه در هيچ موردى معصيت و مخالفت ما را ننمايند.
و هر كه خلاف چنين روشى باشد و اظهار علاقه و محبّت نسبت به ما نمايد دوست ما مى باشد، نه شيعه ما.
سپس امام عليه السلام به والى فرمود: تو نيز دروغ بزرگى را ادّعا كردى، چون كه گفتى معجزه ديده ام؛ و چنانچه اين گفتار از روى علم و ايمان باشد مستحقّ عذاب جهنّم مى باشى.
بعد از آن، حضرت در توضيح فرمايش خود افزود: معجزه مخصوص انبياء و ما اهل بيت عصمت و طهارت مى باشد، براى شرافت و فضيلتى كه ما بر ديگران داريم و نيز براى اثبات واقعيّات و حقايقى كه از طرف خداوند متعال به ما رسيده است.
امام(ع) فرمود: معجزاتی را که دیدی به این شخص نسبت دادی در حالیکه معجزه کار او نیست بلکه کار ما است که خداوند در مورد او ظاهر کرد تا حجت ما را آشکار کند و عظمت و شرافت ما را روشن سازد، و اگر گفته بودی معجزاتی در مورد او مشاهده کردم- و عمل را به او نسبت نمی دادی- آن را انکار نمی کردم، آیا حضرت عیسی که مرده را زنده کرد معجزه نیست؟ آیا معجزه کار آن مرده بود یا عیسی؟ آیا گل را که به شکل پرنده ساخت و به اذن پروردگار پرنده گردید، این معجزه کار پرنده بود یا حضرت عیسی؟ آیا آنهائیکه مسخ شدند و با خواری بوزینه گردیدند معجزه نیست؟ آیا این معجزه کار بوزینه ها بود یا پیغمبر آن زمان؟
حاکم گفت: " أستغفرالله ربی و أتوب الیه" " از خدا طلب آمرزش می کنم و به سوی او بازگشت می نمایم."
در پايان، امام عسكرى عليه السلام به آن مرد - متّهم به سرقت - خطاب نمود و فرمود: بايد شيعه علىّ عليه السلام در تمام امور زندگى، شيعه و پيرو او - و ديگر اهل بيت رسالت - باشد و ايشان را در هر حال تصديق نمايد؛ و نيز بايد سعى نمايد كه هيچ گونه تخلّفى با ايشان نداشته باشد و خلاصه آن كه در همه امور، خود را هماهنگ و مطيع ايشان بداند. (1)
------------------------------
1-تفسير الا مام العسكرى عليه السلام: ص 316، ح 161، الخرايج و الجرايح: ج 2، ص 684، ح 3، مدينة المعاجز: ج 7، ص 2579.

 

در روایات متعددی امام جواد واسطه فیض و روزی هستند و می فرمایند كه هركسی در بحث امور مالی نیازمند شد و گرفتار گشت به وجود مقدس و نورانی امام جواد متوسل شود تا گره باز شود ان شاء الله .
از دیدگاه ما شیعیان همه امامان معصوم علیهم السلام باب الحوایج(مادی و معنوی)  به اذن و اجازه خداوند هستند اما یک امام بخاطر شرایط اجتماعی حاکم  به یک وصف مشهور شده است مثلا امام سجاد علیه السلام به دعا و نیایش و امام باقر و صادق به احیاگر مذهب و امام رضا به عالم چون در عصر این امامان دعا ودانش فقهی مذهب شیعه و مباحث علمی بین فرقه های مختلف و مذاهب رونق گرفته بود،  امام جواد(ع) با داشتن خصوصیت بارز جود وبخشش، با در نظر گرفتن وضع مردم زمان خودشان که از جهت اقتصادی در تنگنا بودند،  علاوه بر بخشش اموال خویش به تهیدستان، به آنها می آموزد که چگونه وبا چه زبانی از خالق و رازق هستی تقاضای رزق کنند.

در خاتمه پیشنهاد میشود جهت زیاد شدن روزی این دعا را روزی چهارده مرتبه تا ۹ روز بخواند:
اَللّهـُمَّ اِنـّى اَسـْئَلُكَ بـِحـَقِّ وَلِیِّكَ مُحَمَّدِ بْنِ عَلِی علیه السلام اِلاّ جُدْتَ بِهِ عَلَىَّ مِنْ فـَضـْلِكَ ، وَ تَفَضَّلْتَ بِهِ عَلَىَّ مِنْ وُسْعِكَ ، وَ وَسَّعْتَ بِهِ عَلَىَّ مِنْ رِزْقِكَ، وَ اَغْنَیْتَنى عَمَّنْ سـِواكَ ، وَ جـَعـَلْتَ حـاجـَتـى اِلَیـْكَ وَ قَضاها عَلَیْكَ ، اِنَّك لِما تَشاَّءُ قَدیرٌ.

به من ایمان نیاورده کسی که سیر بخوابد و همسایه اش گرسنه باشد،و اهل یک آبادی که شب را بگذراند ودر میان ایشان گرسنه ای باشد ،خداوند در روز قیامت به آنها نظر رحمت نمی کند .

اثرگذاری واثرپذیری در جهان مادی حقیقتی است انکار ناپذیر، دانشمندان در علوم مختلف از جمله فیزیک، شیمی، علم نجوم وهیات حتی علومی که مرتبط به امور دین هستند نیز آنرا تایید می کنند، خواننده محترم این پاسخ می توانند  با کمی مطالعه این مدعا را تایید کند . حال با توجه به اصل تاثیر وتاثر وپیش از توجیه روایات معصومین علیهم السلام در باره تاثیر برخی عوامل در ایجاد فقر، به یک نکته اشاره می‌شود و‌ آن استفاده از کنایه واستعاره برای رساندن مطلب  است ودر مورد سوال نیز همین نکته بخوبی مشاهده می گردد، همه می دانند کار وتلاش کلید موفقیت هر جامعه ای است وبر همین اساس در روایات ما بر کار وایجاد شغل تاکید شده بطوری که ثواب تلاشگر در تامین معاش خانواده مثل ثواب مجاهد در راه خداست،ویا درروایت دیگری آمده عرق کارگر مثل خون شهید مقدس است. این روایات وامثال آنها در کتاب های روایی ما کم نیستند، مفاد آنها تشویق به کار و تاثیر آن در ایجاد رفاه وامنیت عمومی است، ویا تاثیر امر به معروف و نهی از منکر  ونقش بی بدیل آن در اصلاح جامعه قابل انکار نیست حتی در روایات آمده جامعه ای که این فریضه راترک کند سعادتمند نخواهد شد، مثالی دیگر؛ تاثیر ماه وگردش آن بر دریا وکوچ ماهی ها را همگان در برنامه‌ها ی علمی مشاهده کرده اند. حال با توجه به آنچه نوشته شد نتیجه گرفته می‌شود وقتی  ماه بر دریا و حرکت ماهیان تاثیر دارد ویا کار بر رونق اقتصادی و.... می توان تاثیر تار عنکبوت بر ایجاد فقر اینگونه توجیه کرد که بستن تار عنکبوت در خانه نشان از بی رغبتی آنها به امر دنیا بطور افراطی است، واز  آنجایی که تلاش در فراهم ساختن زندگی سالم ونیز رعایت بهداشت فردی ومحیط نشان از گرایش افراد به خوب زیستن وبهره وری هر چه بیشتر از مظاهر زندگی مدرن است ومسلما هر کس در جهت سلامت زندگی از جمله بهداشت محیط قدم بر می دارد سعی وتلاشش را باید برای تغییر وضعیت اقتصادی بیشتر کند وروشن است که چنین فردی از فقر دور میشود

همانگونه که مطلع هستید این زیارت نامه از جمله زیارت های امام حسین علیه السلام است که از جانب حضرت مهدی عجل الله تعالی فرجه صادر شده است وبا توجه به متن این زیارت، سوگنامه حضرت مهدی علیه السلام برای جد بزرگوارش امام حسین علیه السلام است. محدث ارزشمند شیخ عباس قمی در کتاب نفس المهموم که شرح واقعه عاشورا است چنین نوشته؛ این زیارت به بیان اوصاف، کردارحضرت حسین پیش از جنگ، زمینه های جنگ، چگونگی شهادت وسختی های حضرت که در این جهاد مقدس متحمل شده ونیز عزاداری همه ی هستی می پردازد.
با یک نگاه دقیق پی خواهیم برد این زیارت در بردارنده آموزه هایی از عشق، معرفت، عرفان، سوز، حماسه وتوسل است ودر عین اینکه مرثیه است ولی مسوولیت آفرین وحرکت ساز هم می باشد. با توجه به آنچه  مرقوم شد از دلایل وانگیزه های تاکید بر خواندن این دعا  همانا تفکر در عاشورا وهم نوایی با حاضران در آن روز وتوفیق پیمودن راه آنان است ، دعایی که به زندگی هر شیعه بلکه هر مسلمان حتی انسان آزاد منش غیر مسلمان  وتامل در مضامین آن،جهت می دهد. از جمله آثار این دعا، ضمن آشنایی با زندگی انسان کاملی همچون امام حسین علیه السلام وناراحتی هایی که ایشان در جهت حفظ اصول دینی و اخلاقی متحمل شدند، زمینه سازیی تعالی هر طالب حقیقت است

 

بسمه تعالی

تشخیص اولویت بستگی به ضرورت دارد، گاهی اوقات اهمیت تأمین غذا بیش از لوازم فرهنگی است وبالعکس. اما در یک نگاه کلی جایگاه فرهنگ ذاتاً واز حیث رتبه مقدم بر امور مادی می باشد و می توان ادعا کرد جامعه ای که فرهنگی نباشد و از حیث آداب اجتماعی عقب مانده، روی پیشرفت را نخواهد دید به عنوان مثال اگر ما بهترین ماشین را داشته باشیم ولی مقررات راهنمایی را رعایت نمی کنیم، می‌توان پیش‌بینی کرد که چه اتفاقات خانمان سوز اتفاق می افتد.

 

شیخ حرعاملی صاحب کتاب نفیس روایی وسایل الشیعه جلد پنجم صفحه 176 باب استحباب نماز،دوروایت ازامام صادق ع نقل کرده که ایشان ضمن سفارش   به خواندن نماز در ماه رمضان،فرموده اند که امام علی ع در هر شبانه و روز هزار رکعت نماز مستحبی می خواند نه هرشب. هرچند خواندن هزار رکعت نماز در شب باحذف  مستحبات وعدم رعایت قبله واکتفاء به سوره وتکبیر وذکر وسلام امکان پذیر است.

همراه بودن همه ی فضایل نیست و افراد منصف گواهی می دهند که اقدام حضرت علی(ع ) بی نظیر و نشانه ای از ایمان کامل آن امام المتقین به راه و روش پیامبر(ص) بود.

اما شاید تکرار سلام و لعن به جهت تعمیق دوستی با امام حسین(ع ) ودشمنی با معاندان اهل بیت علیهم السلام است.

به جای فلان بن فلان نام پسر و پدر پسر و به  جای فلانه بنت فلانه نام دختر و پدر دختر نوشته شود. البته لازم به تذکر است که عمل به چنین دعایی مستلزم داشتن علم قطعی ویا لااقل گمان بالا به بسته شدن عقد ازدواج دختر، است. ضمن اینکه امروز ه سن ازدواج بخاطر سبک زندگی و پاره ای مشکلات اقتصادی و اجتماعی بالا رفته ونمی توان دیر ازدواج کردن را به عنوان یک امر غیر طبیعی تلقی کرد.

خداوند در سوره مبارکه نوح آیه 17 می فرماید:-والله انبتکم من الأرض نباتا - یعنى:وخداوند شما را نباتات مختلف از زمین برویانید. از آیه مورد اشاره استفاده میشود که خداوند درحکم باغبان ورویاننده آدمیان است.

جمع این گونه روایات که ظاهرا با یکدیگر متضاد هستند بدین شکل است که روایات نهی از خوردن آب برای عده ای بوده و آن دسته از روایات که توصیه به خوردن آب نموده برای گروه دیگری بوده است